الیاس
نادران، نماینده تهران در مجلس، در واکنش به سقوط کم سابقه ارزش پول ملی گفته که
«رئیس جمهور تعمدا بازار را آشفته نگه داشته ... واقعا نمی دانم آقای احمدی نژاد
چه فکری در سر دارد؟ چه برنامه ای دارد و توقعش از نظام چیست و چطور قرار است این
نابسامانی را مدیریت کند.»(+) این اظهار نظر و اتهام سنگین، از دو جهت مهم است؛ از
آن رو که از سردرگمی در سطوح بالا خبر می دهد، و از آن رو که قرار است حساب «دولت»
و «نظام» از هم جدا القا شود!
.
الیاس
نادران البته شش سال قبل، در واکنش به نامه 50 اقتصاددان درباره دورنمای
نگران کننده برنامه های اقتصادی دولت اصولگرا(+)، در نطق پیش از دستور مجلس، یک
سره بر این نامه مهر «سیاسی است – باطل است» زد و گفت: «زخمخوردگان از جريان
اصولگرايي، ويژهخواران بريده دست از بيتالمال و موجسواران مديريت اقتصادي 16
سال گذشته كه خود را تازه به دوران رسيده نميدانند و بارها و بارها آزمون شكستخورده
سياستهاي نوليبرالي را در اين كشور تجربه كردهاند؛ اكنون اصل اصولگرايي و جريان
خدمتگذار صادق را به چالش ميكشند ... آقايان بلندگوهاي آمريكا و اسرائيل شده
بودند و اين چنين مرعوبانه نسخههاي تسليم و ذلت ميپيچيدند؛ حالا هم عصباني
شدند.»(+)
.
این
درشتگوییهای اقتصاد خوانده اصولگرا، که میتوانست بسیاری از کارشناسان منتقد را
ناچار از لب فروبستن بر تاریکیهای ناگزیر فردای اقتصاد کشور کند، حالا تبدیل شده
به عجز و گیجی در مقابل کسی که گفتمان انقلاب! را زنده کرد. پربیراه نیست که آقای
نادران به جای آنکه از احمدی نژاد بخواهد که قصد و خواستهاش را از آزار! نظام
تبیین کند، از خود و کسانی که لابد چون خود او «نظام» به حساب می آیند، بخواهد که
به طور مشخص دلیل هموار کردن راه آزار مردم را با رها گذاشتن دست و پای دولت برای
لگدمان کردن سرمایه های ملی تببین کنند؛ شاید اگر این دلایل سهمی از «عقلانیت»
داشت، مردم این شرایط ویرانگر را برای خود تفسیر و توجیه کنند. «نظام» مورد نظر
جناب نادران باید که توقع خود را از مردمی که زیر آوار برنامهها و ایدههای
اصولگرایان مسلط بر شوون اجرایی و تقنینی و نظارتی مملکت، صدای خرد شدن استخوانهای
خود را میشنوند، به روشنی بیان کند.
.
امثال
الیاس نادران که نقد و مخالفتها را با برنامههای اقتصادی دولت، شاید از سر عطش قدر و قدرت، مدام به دُم دشمن
و رقبای بیرحم و بیوجدان سیاسی خود بستند، از در تخریب و تحقیر منتقدان وارد
شدند و بسیاری را ناگریز از سکوت کردند، و خود نیز مدام دور بیعملی در راهروهای
مجلس زدند، روزی به خاطر استخوانهایی که خرد میشود، باید پشت میز محاکمه بنشینند.
.
.
پ.ن:
ابَر تورّم؛ عکس سمت چپ: سوزاندن اسکناسهای مارک بجای سوخت در اجاق بعد از تورم سالهای
1923 و 1924 آلمان / سمت راست: جارو کردن اسکناسها از زمین بعد از تغییر واحد پول
در مجارستان، 1946.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر