نخست - در جنگ
صفین نیروهای معاویه شریعه آب را گرفتند و مانع برداشتن آب شدند، علی علیه السلام دستور
داد شریعه را بگیرند، حمله کردند و راه آب را باز کردند، آنان گفتند: حالا ما مانع
آنها می شویم. امام فرمود: اگر چنین کنید چه فرقی بین شما و آنان خواهد بود؟ ... و
سپاهیان علی مانع نشدند.
.
دوم – چند وقت
پیش یکی از وبلاگ نویسان ارزشی، احتمالا فقط در جهت توجیه حمایت های جمهوری اسلامی
از دولت سوریه در جریان ناآرامی های آن کشور، به یادها آورد که در دوران جنگ ایران
و عراق این سوریه بود که به عنوان تنها کشور عربی، حامی ایران بود. به یادش آوردم که
لیبی هم، چنین بود، ولی ایران از سرکوب مخالفان قذافی حمایت نکرد. او دلیل و برهان
می آورد که لیبی چنان نبود که سوریه بود. برایش نوشتم، گیرم که حتی چنان باشد که می
گویی، مهم، و البته "خوب"، این است
که دارید مثل خیلی ها برای توجیه موضع گیری به سود بشار اسد، به "بده – بستان"
سیاسی ارجاع می دهید؛ خیری رسانده، خیری می رسانید. این واقعا خوب است. تا بوده اقتضای
سیاست همین بوده؛ "حفظ منافع ملی" که البته این منافع را همیشه جریان غالب،
به درست یا غلط، تعریف می کند. چنین که شود، چنین که باشد، مثلا حال آمریکا را در حمایت
از پینوشه و آل سعود و خیلی های دیگر که شاخ می کنیم تا فرو ببریم توی چشم استکبار،
می شود فهمید. البته دیگر جایی برای ادعای سیاست نبوی و علوی و دینی و مذهبی نمی ماند،
دلیل حمایت از فلسطینی ها، ستمگری و آدمکشی
اسراییل نمی شود؛ که بشار هم ستم می کند و به تنهایی در این ده ماه به اندازه
پنج برابر حمله سه سال قبل اسراییل به غزه، آدم کشته؛ دلیل حمایت از فلسطینی ها چیزی
می شود از جنس همان بی اعتنایی به ستم روس ها و چینی ها و هندوها به مسلمانان چچن و
اویغور و کشمیر؛ "معامله سیاسی". همین مضمون ها رد و بدل شد با آن وبلاگ
نویس ارزشی و طبیعتا هیچکدام کوتاه نیامدیم! فرصت نشد که برایش بنویسم، کار که به این
جا برسد دیگر نمی توانید مدعی "حیدر – حیدر" شوید، و داعیه "فان حزب
الله هم الغالبون" داشته باشد؛ سیاست بازی شده اید در قامت همه سیاست بازان حرفه
ای در بازار بده – بستان های سیاسی؛ که کاش همه تان جرات داشتید به آن اعتراف کنید.
چنین که شود، سایه تان از آسمان به زمین می آید؛ و البته این را نمی خواهید.
.
سوم – طی دو سال،
پنج نفر از متخصصان ایرانی شاغل در پروژه های هسته ای، کما بیش با روش های مشابه، ترور
شده اند. چهار عملیات از این بین موفقیت آمیز بوده؛ یعنی هر شش ماه یک عملیات موفق
تروریستی در پایتخت با تلفات کاملا حساب شده. سایت فارسی وزارت خارجه اسراییل، وقیحانه
از این ترورها حمایت کرده. از چندی پیش کسانی نیز در داخل کشور، پیشنهاد مقابله به
مثل داده اند و وقتی اسراییل و آمریکا "مجرم" اعلام می شوند، معنای این پیشنهاد،
ترور متخصصان اسراییلی و آمریکایی می شود. حسین شریعتمداری که گاه ابتدایی ترین اصول
اخلاقی را در مواجهه با منتقدان و مخالفانش نیز رعایت نمی کند، گشتی در دنیای حقوق
زده و برای توجیه پیشنهاد مقابله به مثل خود، شاهد از حقوق بین الملل هم آورده(+)!
شاید استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل هم به همان کتاب های حقوق بین الملل که همفکران
حسین شریعتمداری می توانند آن ها را بخوانند، دسترسی داشته اند که در طول همه سال های
گذشته نیست و کشته شدن دشمنان شان در اقصا نقاط دنیا را توجیه عقلی و حقوقی کرده اند!
این جا اگر فرقی در هدف امثال حسین شریعتمداری و استکبار جهانی باشد، در شیوه ها ظاهرا
فرقی نیست.
.
چهارم – همه خوبی
این صراحت ها، مثلا در توجیه دفاع از بشار اسد ِ سفّاک (از نوع به یاد آوردن محبت های
پدر بشار اسد به ایران در دوره جنگ با عراق) تا تجویز ترور شهروندان دیگر کشورها، در
این است که ثابت می کند "فرق" ها در روش و بهانه ها، بین سیاستمداران پر
سر و صدای مدعی سیاست علوی و همه سیاست
بازان، و از آن جمله استکبار، تا چه اندازه به "هیچ" نزدیک شده.
.
پنجم – لطفا بند
"نخست" این یادداشت را دوباره بخوانید.
.
.
این نوشتهٔ شما خیلی گیومه دارد، بد ندیدم یادآوری کنم:
پاسخحذفhttp://peeroozan.blogspot.com/2011/06/blog-post_19.html
ممنونم ... خیلی یادآوری به جایی بود، رعایت خواهم کرد
پاسخحذفاین دوستانمان اگر فقط همین یک نکته را بپذیرند که گرفتار سیاست بازی شده اند؛ قدم بزرگی در اصلاح مشکلات پیش رو برداشته اند
پاسخحذف