جمعيت زيادی در واگن ما را گرفته بودند، از ايرانی ، فرنگی و غيره. يک دختر بسيار مقبولی مثل هلو آن جا بود که خيلی نقل داشت مثل ماه بود. مادرش هم کلاهش را گاهی بر می داشت مزيد بر محسنات او می شد. يک دختر ديگر هم بود که موهايش مثل درويش ها به هم پيچيده بسيار خوشگل بود به قدر يک ربع که در واگن معطل بودم تمامش نگاه و خيالم پيش اين دو دختر بود هر چه که ديگران می گفتند ملتفت نبودم ...
سفرنامه ناصرالدين شاه قاجار (ملقب به شاه شهید)؛ سومين سفر به اروپا
اول كه تيتر را خواندم ياد وزير سابق بهداشت افتادم كه هلوي محمود بود! بعد كه مت را خواندم ديديم نه مثل خيلي جديه! حالا شاهد شهيد به همراه هلو پياده شد و رفت؟! البته شنيدم ناصر الدين شاه حرم سراي پر و پيموني هم داشته!
پاسخحذف