۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه

درس "مستند نما"های صدا و سیما

بعد از پخش "مستند نما"های اخیر صدا و سیما علیه جنبش سبز و برخی شخصیت های حقیقی، بسیاری این "مستند نما"ها را "موردی" نقد می کنند؛ مستندنماهایی که حداقل جوانمردی حکم می کرد حرف های "متهمان" هم در آن شنیده شود ولی نه تنها چنین نیست بلکه هادیان و سازندگان این برنامه ها از دروغ بافی هم عدول نکرده اند. جوابیه های فاطمه حقیقت جو و عطالله مهاجرانی در باره برنامه هایی که علیه این دو در روزهای اخیر از تلویزیون پخش شده را لابد خوانده اید.
جامعه هدف این برنامه ها، اقشار مختلفی از مردم است که خواسته یا ناخواسته هیچ کانال خبری دیگری غیر از صدا و سیما ندارند. میوه انحصاری بودن رادیو و تلویزیون در چنین مقاطعی چیده می شود. واضح است تولید حتی هزاران نقد و جوابیه که نیم سطرش هم در این رسانه اجازه پخش نمی گیرد؛ اگر که بیهوده نباشد، ضروری هم نیست. به نظر می رسد مهم تر از نقد و بررسی این "خرده برنامه" ها، توجه به درس هایی باشد که باید از این شیوه رفتار صدا و سیما گرفت:
نخست: برخلاف توصیه صریح رهبری در نماز جمعه 14 خرداد، صدا و سیما در نقد مخالفان تقوا را رعایت نمی کند مگراین که بپذیریم "غیبت" و "دروغ" و "تهمت" نشانه پرهیزکاریست. رهبری گفت: "ممکن است ما با يکي مخالف باشيم، دشمن باشيم؛ درباره او چگونه قضاوت مي کنيد؟ اگر قضاوت شما درباره آن کسي که با او مخالفيد و با او دشمنيد، غير از آن چيزي باشد که در واقع وجود دارد، اين تعدي از جاده تقواست ... توجه داشته باشيد؛ بايد تقوا پيشه کنيم. آن چه ما را قوي مي کند، تقواست؛ آن چه ما را آسيب ناپذير مي کند، تقواست؛ آن چه ما را به ادامه اين راه تا رسيدن به اهداف عاليه اميدوار مي کند، تقواست"؛ به این ترتیب به نظر می رسد صدا و سیما اعتقادی به "قوی" شدن ندارد!
دوم: به رغم ادعاهای مطرح شده، جنبش سبز آن قدر نفوذ اجتماعی دارد که حتی مخاطبان ثابت و چشم و گوش بسته صدا و سیما هم باید در برابر آن ها واکسینه شوند. "سبزینگی" یک اپیدمی است که هر لحظه امکان شیوع کنترل نشده آن وجود دارد! چنین رویه ای نشانگر هراس مزمن است که هر چه هست رفتاری فاتحانه نیست
سوم: صدا و سیما در پی جذب نیست؛ لااقل با توجه به موفقیت (!) قوه دافعه اش در یک سال اخیر، حتی اگر جذبی هم در کار باشد، با این برنامه ها چشمگیر نخواهد بود. صدا و سیما با هدف کم کردن از سرعت "ریزش" به ساخت و پخش این "مستند"نماها روی آورده. اگر قرار بر جذب بود باید صدا و سیما حداقل هایی از "سلیقه" کسانی را که جذب او نیستند رعایت می کرد و محترم می شمرد؛ وقتی چنین نمی کند نشان می دهد که اساسا از جذب مخاطبان تازه به کلی ناامید شده است. در این صورت یک راه باقی می ماند: "جلوگیری از ریزش".

۶ نظر:

  1. با چشمای خیس و اعصاب داغون همین الان از پای مستند صدای آمریکا "برای ندا" بلند شدم.
    من بلد نیستم خشمم رو کنترل کنم. بلد نیستم اینقدر منطقی مطلب بنویسم. بلد نیستم آروم باشم.
    فقط بلدم با گوشتکوب آشپزخونه ی مامان، تلویزیون رو خرد کنم دفعه ی دیگه که صدا و سیما داره اراجیف بهم میبافه و واضحانه به شعور میلیون ها انسان توهین میکنه.
    به خدای احد و واحد اگه این کارو نکنم...

    پاسخحذف
  2. خیلی باعث تاسف هست که آدمهایی هستند که تا این درجه نزول می کنن.. واقعا باید به حال آدمیت گریه کرد..
    دیروز یه ملخ کنارم نشسته بود و داشتم بهش می گفتم تو صد شرف داری به بعضیا..من توان این که ببینم یا بشنوم ندارم.. برای همین اصلا مدتهاست تلوزیون را جز وقتی ظرف می شورم اونم انعکاسش از شیشیه کمد روبرو نمی بینم

    پاسخحذف
  3. جناب معینی
    میتونم از شما سوال کنم صداوسیما مستقیما زیر نظر چه کسی اداره می شود؟
    درضمن جناب ضرغامی بارها گفته اند که مقام معظم از برنامه های صداوسیما پس از انتخابات راضی بوده اند!
    صحبتهای مربوط به تقوا و غیره نیز مربوط به عوام است نه نهادهای زیر نظر رهبری

    پاسخحذف
  4. صحبت از پژمردن يک برگ نيست
    واي! جنگل را بيابان مي کنند
    دست خون آلود را در پيش چشم خلق پنهان مي کنند
    هيچ حيواني به حيواني نمي دارد روا
    آنچه اين نامردمان با جان انسان مي کنند
    صحبت از پژمردن يک برگ نيست
    فرض کن مرگ قناري در قفس هم مرگ نيست
    فرض کن يک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
    فرض کن جنگل بيابان بود از روز نخست
    در کويري سوت و کور
    در ميان مردمي با اين مصيبتها صبور
    صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق
    گفتگو از مرگ انسانيت است..

    پاسخحذف
  5. این حجم تحریف و مغالطه و دروغ و بی وجدانی که در بعضی از این مستندها دیده می شود واقعا وحشتناک است.

    پاسخحذف
  6. من جوابيه آقاي مهاجراني را خواندم. همان خط اول مشخص كرد كه سرچشمه اين مستند ها از كجاست. دوست من حرفهاي اندروني با حرفهاي قشنگ بيروتي خيلي فرق مي كند. اما اين مستند ها يكسري خوبيهايي نيز داشته است. چرا كه كانون تمام اين حوادث را كم كم نشان مي دهد. شخصي كه حتي در گرفتن جايزه يك نويسند ه دخالت مي كند چطور در كارهاي مهمتر دخالت نمي كند. در ضمن نامه رفسنجاني را هم اگر بخواني مي گويد كه در انتخابات سال 86 (اگه اشتباه نكنم ) تقلب شده بود.پس اينكه فلاني گفته تقلبي نشده يك افسانه است. كم كم چراغ قوه ها دارند روشن مي شوند و تاريكخانه اشباح را روشن مي كنند.صبر داشته باش رفيق

    پاسخحذف