"محمد" در آخرين روزهاي عمرش درباره قصاص فرمود: "قسم به خدا قصاص در دنيا بسی آسان تر از قصاص قيامت و روز حساب است".
*
یکی در نقد "سبز"ها برایم کامنت گذاشته که "برچسب زدن در دوره ای رواج داشت که آقایونی که شما امروز سنگشون رو به سینه میزنی با چوب تهمت مخالفت با امام و اسلام آمریکایی و امثالهم همه حریفان رو به در کردند و با موفقیت سالهای سال در رأس امور قرار گرفتند... " ... برایش نوشتم: "حق با شماست؛ تاریخ کوتاه این انقلاب مملو از تهمت زنی به حریف است؛ ولی به نظرم خدا آن هایی را دوست دارد که مجالشان می دهد در همین دنیا تقاص پس بدهند" ... وقتی این را می نوشتم، یادم به حدیث بالا بود و روزهای سخت و دشنام اندود و توهین آلود امروزهای هاشمی، کروبی، میرحسین، خاتمی، صانعی، هادی غفاری و ده ها دیگر
*
یکی در نقد "سبز"ها برایم کامنت گذاشته که "برچسب زدن در دوره ای رواج داشت که آقایونی که شما امروز سنگشون رو به سینه میزنی با چوب تهمت مخالفت با امام و اسلام آمریکایی و امثالهم همه حریفان رو به در کردند و با موفقیت سالهای سال در رأس امور قرار گرفتند... " ... برایش نوشتم: "حق با شماست؛ تاریخ کوتاه این انقلاب مملو از تهمت زنی به حریف است؛ ولی به نظرم خدا آن هایی را دوست دارد که مجالشان می دهد در همین دنیا تقاص پس بدهند" ... وقتی این را می نوشتم، یادم به حدیث بالا بود و روزهای سخت و دشنام اندود و توهین آلود امروزهای هاشمی، کروبی، میرحسین، خاتمی، صانعی، هادی غفاری و ده ها دیگر
*
عکس پایینی: مجلس شورای اسلامی دور اول؛ نمایندگان حزب اللهی به دکتر معین فر و هاشم صباغیان از اعضای نهضت آزادی حین سخنرانی حمله کرده اند ... رفسنجانی آن بالا دارد می خندد ... صباغیان درگیری ها را این گونه تشریح می کند: "مشت محکمی از طرف آقای اسدی نیا به گردنم خورد و بقیه نمایندگان نامبرده روی سرم ریختند و مشت و لگد بود که نثارم می شد... دیدم آقای معینفر بر روی زمین افتاده بود؛ صورتش ورم کرده و آثار ضرب زیادی در پای چشمش دیده می شد و آقای هادی غفاری فحش های بسیار رکیک و زننده و ناموسی نثار ما می کرد. بالاخره با دخالت آقایان انصاری راد، احمد ناطق نوری، زائری، عزت الله سحابی از حمله نمایندگان که عبارت از آقایان اسدی نیا، عابدین زاده، هادی غفاری، الله به داشتی، عزت الله دهقان و... بود، جلوگیری نموده و آقای معینفر و مرا از مجلس بیرون بردند. در همین موقع که از سالن مجلس خارج می شدیم، کسی از پشت سر با کف دست محکم به سرم کوبید؛ برگشتم دیدم آقای هادی غفاری است". معینفر داستان حملات هادی غفاری را این گونه واگویه می کند: "حضار جلسه ملاحظه کردند که حدود 10 نفر از نمایندگان محترم بر سر آقای صباغیان ریختند و با ضربات مشت و لگد ما را مضروب و مصدوم کردند. خصوصاً حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای هادی غفاری با خارج ساختن کفش از پای خود و کوفتن های مرتب بر سر و صورت و بدن اینجانب گوی سبقت را از دیگران ربودند. ایشان همچنین فحش های عرضی و ناموسی زن، مادر و خواهر نثار من کردند که مستوجب حد است".
http://maatine.com/89-02-11-man-mir-foroogh/
پاسخحذفهمراه ناشناس! از این لینکی که اینجا گذاشتی خیلی خوشم آمد؛ "باید باورها اصلاح شود" ... همه جا نشانه های رشد خردگرایی به وضوح به چشم می خورد. خوب شد که میر رییس جمهور نشد تا به این چیزها بیشتر فکر کنیم ...
پاسخحذفعکاس را شما انتخاب کنید
پاسخحذف(عیدی من از حسن بردال روح الله بلوچی عبدالحسین رضوانی)
شما هم انتخاب کنید!
http://gonjeshkakeashemashe.blogsky.com/1389/02/12/post-183/
من در روز كارگر:
پاسخحذفhttp://majonesabz.blogfa.com/post-68.aspx
دوست دارم نظرتون رو بدونم
آه
پاسخحذفعجبا بر این امتش..
پاسخحذفخوب شد من نیستم :))
واقعا خوب شد که این اتفاقات افتاد.. اگر نمی افتاد ما همون بودیم که بودیم.. حالا یه کم از اون از خودبیگانگی ایدئولوژیک در اومدیم
واقعا دین افیون توده ها نیست به اینجا که می رسه؟ یا خمار یا نئشه..
و حالا یه کم بیداری
این پست یکی از با ارزشترین هاست(به نظر من).عالیه.آقای موسوی خودشونم گاهی این کارو میکنن؟؟؟
پاسخحذف