۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه

سازمان های غیبت


تا به یاد داریم "غیبت" منفور بوده و حتی بدتر از "زنا"؛ گناه کبیره ای که "حق الناس" را طوق گردن آدمی می کند و "حق الناس" از "حق الله" و "حق النفس" هم سنگین تر است و ادایش دشوارتر. "غیبت، سخن راندن علیه کسی است در نبود او؛ و تازه این سخن "راست" است که اگر دروغ باشد "تهمت" است". سوره حجرات، غیبت را هم شأن خوردن گوشت بردار مرده می داند ... حالا غیبت هم، رنگ مدرنیته گرفته؛ حالا قربانی روزنامه می خرد و تلویزیون تماشا می کند و می بیند که دارند له اش می کنند ولی مجال دفاع و حرف زدن را از او ستانده اند. صدا و سیما و روزنامه های مصون از تذکر و دادگاه و توقیف و سانسور، مالامال اند از "غیبت"؛ لبریز از "علیه" نویسی و درشت گویی هایی که "قربانی را مجال مقابله با آن ها نیست". این ها سازمان های رسمی غیبت اند، سازمان هایی که گوشت برداران مرده را به دندان می کشند و حالشان هم حتی بد نمی شود. گمان می کنید خدا فقط غیب بازی خاله زنک ها را به ترازوی مجازات می کشد و حضراتی را که بابت غیبت و تهمت، پست و مقام و حقوق می گیرند و چارت سازمانی و شورای مشورتی برای له کردن افراد دارند، روانه بهشت می کند؟
*
من برنامه دیشب مناظره کواکبیان و شریعتمداری را ندیدم ولی گزارشش را در سایت ها خواندم ... هفت ماه است هر چه خواسته اند نثار جنبش سبز کرده اند و حالا لابد انتظار دارند بعد آن همه خون و درد و زندان، کلی هم قربان صدقه صدا و سیما برویم که اجازه داد مناظره ای ته دل ما، سر سیری، قند آب کند. نه آقا جان! قربان صدقه نمی رویم؛ شما گوشت برادران مرده تان را بخورید؛ نکند گرسنگی بکشید. آبروهایی که برده و ریخته اید با یک مناظره بهداشتی، جمع شدنی نیست؛ شما، ای کارمندان سازمان غیبت، دل ها شکسته اید، عرش خدا لرزانده اید.

*


طرح: سعید بهداد

۴ نظر:

  1. من هنوز موفق نشدم يه گزارش كامل از برنامه ي دشب پيدا كنم. ميتوني كمكم كني؟

    پاسخحذف
  2. شادی؛ اینجا رو ببین:
    http://www.google.com/reader/shared/mmoeeni2010

    پاسخحذف
  3. محمد رضا بابائی۲۴ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱:۲۵

    بیاندیش
    بهترین برایت کدام است؟
    من آن را برایت آرزو می کنم. سپاس دوست آریایی میترایی ، مصباحی

    پاسخحذف
  4. "ستاره کوکب در آسمان شریعت خاموش شد تا نور آفتاب از کیهان زمین منتشر شود."
    این جمله شتابزده را شروین نامی، که نمی شناسمش، پس از مناظره کواکبیان و شریعتمداری در وبلاگی با عنوان" آزاد اندیشان..." درج کرده بود. وبلاگی گروهی متعلق به جمعی دانشجویی از دانشگاهی گمنام.

    صرف نظر از خط و ربط های سیاسی، گذاردن نام آزاده و آزاداندیش برای تک تک ما، شاید جز عده ای قلیل که چون آب اند در کویر، گناهی ست نابخشودنی!
    ما آموخته ایم هر که هستیم و هر چه هستیم با هر عقیده ای، خود را آزاده بدانیم و دیگران را کژ اندیش. و راهمان راه راست و دیگران همه گمراه. و این دیگران هر صدای مخالفی ست که از حنجره کسی بر می آیدو به گوش ما می رسد.
    و نه تعادل و توازن در کردار و گفتار را آموخته ایم و نه انصاف را. و اینگونه خود را آزاده می دانیم!
    بی آنکه بفهمیم همه به حکم انسان بودنمان ممکن الخطاییم. و خدای نکرده زبانم لال من هم،و هم فکر های من هم اشتباه می کنند...
    .
    .
    .
    تندی لحن مرا به شیرین زبانی دخترکتان ببخشید. این روزها سخت است تنفس در هوای ندانم کاری ها و نادانی هایمان (جمع می بندم چون کلکم راع و کلکم مسئولون...). گاهی جان به لب می رسد...

    پاسخحذف