۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

ناگهان

این روزها خیلی اتفاق می افتد که لبخند بر لبم و شادی در دلم "ناگهان" می خشکد؛ "ناگهان" یادم از ندا و سهراب و محمد و مسعود و محسن پر می شود؛ و دیگرانی که نامشان را هم نمی دانیم، و بازماندگانی که رخصت عزاداری هم حتی ندارند ... یک نهیب از درون؛ که حق شادی نداری

۲ نظر:

  1. سلام آقای معینی
    10 تا 12 جولای طومار سبز رنگی توسط ایرانیان خارج از کشور در اقصا نقاط جهان به امضا رسیده و امروز 25 جولای از برج ایفل آویزان خواهد شد.
    http://18tir88.wordpress.com/2009/07/04/%D9%86%D8%B5%D8%A8-%D8%B7%D9%88%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%A8%D8%B2-%D8%A8%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%DB%8C%D9%81%D9%84/
    وبلاگتون بازدید کننده زیاد داره
    خوبه اینم بزارین تو خبراتون

    پاسخحذف
  2. چه بخواهیم و چه نه ، عمیقا شاد نیستیم . انگار آویزان شده باشیم ، معلق و نگران و ملتهب و نامتعادل .
    اما انگار سبزها باهوشند و توانایی تحلیل دارند . هوش یعنی توانایی انطباق با محیط ، با شرایط .
    رمز هر پیشرفتی بودن در حالت تعادل است ، با تمام دلتنگیها باید به خودمان کمک کنیم ، باید سعی کنیم زنده باشیم و زندگی کنیم . باید سرزنده باشیم .

    پاسخحذف