مجبور شدم تقویم را ورق بزنم برای پیدا کردن یادداشتی در صفحات گذشته. چشمم خورد به روزهای قبل از بیست و دو خرداد، حواسم پرید از یاد یادداشتی که در پی اش بودم. فقط چهل و پنج روز گذشته؛ در همه این روزها از زمین ایران به آسمان چقدر ناله رفت؟ چقدر بر زمین اش خون ریخت؟ چقدر چفتِ در سلول زندان هایش باز شده و بسته؟ جای چند جوان در کنار پدر و مادر خالی شد برای همیشه؟ چقدر ضجه؟ چقدر آه سرد؟ چقدر تن کبود و دل تنگ؟ چشم های بی خواب بیشتر بود یا چشم های از خشم و گریه؛ سرخ؟ ... کسی اما شب بی صبح سراغ ندارد
*
کاریکاتور: Kimura Toshiro / Japan
محمد عزیز سلام . بعد از مدتها این چند سطر از بهترینهایی بود که خوندم و با جمله آخرت کاملا موافقم . بقولی گهی زین به پشت و گهی پشت به زین . به امید روزهای روشن . مهشاد خوشگلم رو خیلی ببوس و به همسرت سلام گرم برسون . سبز باشی .
پاسخحذفاستمداد از ياران مهندس حمزه غالبي
پاسخحذفوبلاگ زندانيان، وبلاگي براي پوشش خبري وضعيت مهندس حمزه غالبي، دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه تربيت مدرس و مسوول ستاد جوانان آقاي مهندس مير حسين موسوي است كه يك هفته پس از انتخابات با شيوه اي ناجوانمردانه در مقابل منزل خود دستگير (ربوده) و به مكان نامعلومي انتقال يافت و هنوز در بازداشت به سر مي برد.
از همه دوستان و علاقمندان آقاي غالبي درخواست مي شود تا به پاس دوستي ها و رفاقت ها، با توليد محتوا و معرفي وبلاگ به ديگران، مارا در پيگيري حقوق پايمال شده اين زنداني سياسي ياري دهند.
آدرس وبلاگ: http://zendaniyan.blogfa.com
بله، کسی تا حالا شب بی صبح گزارش نکرده
پاسخحذف(زنده باد)
راستی بنده نقل مکان کردم به بلاگر، همسایه شدیم:دی
شعار مردمی تظاهر کنندگان ایرانی تا پیروزی بر دیکتاتورها:
پاسخحذفموج سبزم
سبز سبزم
من رها می کنم این وطن را:
آمدم آمدم تا که مانم
آمدم آمدم تا که مانم
------------------
ای برادر
خون خواهر
می چکد، می دهد این ندا را:
آمدم آمدم تا که مانم
آمدم آمدم تا که مانم
--------------------
خشم ملت
شور امت
می دهد هر دمم این ندا را:
آمدم آمدم تا که مانم
آمدم آمدم تا که مانم