۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۴, دوشنبه

محض شوخي

شما هم لابد از اين ايميل هاي ناخواسته زياد دريافت مي كنيد چه تجاري اش و چه سياسي اش. حالا خيلي جالب مي شود كه ببيني مطلب خودت را يك فرد محترمي برداشته به اسم خودش در تيراژ بالا به اين ور و آن ور فرستاده و يكي هم به آدرس خودت ارسال شده ... حكايت از اين قرار است كه اين مطلب من، درباره "انتصاب نرم" آقاي احمدي نژاد با عملكرد جانبدارانه صدا و سيما، در مطلع يك مقاله طولاني جا گرفته، كه لابد بقيه مطلب نيز به همين ترتيب توليد شده! تيتر يادداشت هم از همين مطلب من اخذ شده ... برايم جالب بود
*
آقاي فرهاد جعفري، نويسنده رمان پرفروش كافه پيانو، بعد از آن كه لينك مطلبم را درباره كتابش برايش فرستادم (زيبايي در نگارش را حال مي كنيد؟!)، آن را در وبلاگش منتشر كرده و بر آن مقدمه اي زده با گوشه اي كه زده به عكس ميرحسين در بالاي وبلاگم؛ "با امیر قادری که در کافه تمشک (که عجب کافه‌ای هم هست. تنها کافه‌ای‌ست به گمانم در کل کشور که تراس دارد، رو به میدان مرکزی یک شهر است، از بالا به میدان اشراف داری، کلی پنجره به دنیای خارج دارد و خلاصه شاهکاری‌ست برای خودش) گپ می‌زدیم، بحث‌مان رسید به "اخراجی‌ها". معتقد بود فروش "اخراجی‌ها" ناشی از این است که می‌خواهد همه را مثل خودش لمپن کند! من اما معتقد بودم چیزی که موجب فروش "اخراجی‌ها" در سینما و "کافه‌پیانو" در فضای ادبی می‌شود هیچکدام از این چیز‌هایی نیست که می‌گویند. بلکه وجه مشترک این دو در این است که هم اخراجی‌ها و هم کافه‌پیانو، یک مرز را شکسته‌اند. مرزی که جامعه هم دلش می‌خواهد آن مرز برداشته و شکسته شود. مرز "خودی و غیرخودی". مرز مسلمان و سکولار، مرز انقلاب و ضدانقلاب. اما اگر "اخراجی‌ها" مرز خودی و غیرخودی رادر پشت صحنه شکسته (با دعوت از "بازیگران غیرخودی" به کارگردانی یک "خودی") در عوض، کافه‌پیانو در خودِ متن، این مرز را شکسته (نویسنده‌ی غیرخودی و بعضی کارکاکترهای خودی). و بر همین اساس است که اگر جای یک کدام از نامزدهای ریاست‌جمهوری بودم و می‌خواستم رای مردم را بگیرم و مطمئن هم بودم که رای مردم شمرده خواهد شد؛ می‌دانستم چه راهبردی انتخاب کنم که میلیون‌ها نفر را ظرف یکی‌دو روز، گرداگرد خودم متمرکز کنم ... با این مقدمه، برویم سراغ یکی دیگر از بازتاب‌های کافه‌پیانو در وب که «راز سر به مهر» آن را منتشر کرده. با تشکر از آقای معینی عزیز که لینک این یادداشت‌شان را برایم فرستادند (محض شوخی: اگر به وبلاگ ایشان رفتید، لطفاً کمترین توجهی به تبلیغات گوشه‌ی سمت راست بالا نکنید. جنسی که تبلیغ شده، اصل نیست!)

۲ نظر:

  1. حالا بگذریم از اینکه تعریف جنس اصل در نظر این آقای فرهاد جعفری چیه؟! و کدام کاندیدا جنسش اصله!
    ولی من اگه بودم واسش مینوشتم که خودشم جنسش اصل نیست
    به لحاظ خود شیفتگی و توهین به مخالفینش عرض کردم :)
    البته ایشون بر خلاف آنچه که در وبلاگشون مینویسن، اونهایی که تو دنیای واقعی میشناسنش مهمترین چیزی که درباره ایشون میگن خودخواهی و خود شیفتگی و خود بزرگترین نویسنده پنداریه

    بگذریم همه اینها رو نوشتم که بگم یه احتمال رو بر این بگذارید که منتشر کننده این ایمیل در حجم فراوان خودش بوده باشه :))

    پاسخحذف
  2. قال چارلی چابلین:نصف شوخی جدی

    پاسخحذف