حسّی که بعد از خواندن متن اظهارات اخیر
احمدی نژاد در جمع فعالان ستادهای انتخاباتی اش(+) به آدم دست می دهد، مخلوطی است از
"تراژدی" و "کمدی"؛ رییس "پاک ترین دولت تاریخ ایران"، از نظامی
سخن می گوید که معاونان وزیر اطلاعاتش برانداز هستند، وزیر خارجه اش عشق سفر خارجی
دارد، مقام امنیتی اش چاقوکش است و قوه قضاییه اش پرونده سازی می کند. با همه انتقادهایی که از دولت می شود، کسی هیچ سندی ندارد و البته او کلی سند
علیه مخالفانش دارد. مخالفانش را دارای پایگاه مردمی و اجتماعی نمی داند و
جالب آن که مخالفانش کسانی هستند که درون خود نظام اند؛ دولت علیه نظام یا برعکس؟
.
احمدی نژاد از نظام و کشوری حرف می زند
که در آن حضور خودش را در پست ریاست جمهوری یک انقلاب ارزیابی می کند. این تاکیدی است بر این که مردم خواهان یک انقلاب برای نظام هستند (اگر من که از
متن پابرهنه ها هستم بیایم، یک انقلاب دیگر به راه می افتد)
.
معاونان وزارت اطلاعاتش را متهم به براندازی می کند (به اژه ای گفتم دونفر از معاونان شما دنبال براندازی هستند اما قبول نکرد)
.
و بعد این قبول نکردن اتهام توسط اژه ای را مستقیم حواله می دهد به جایی بالاتر از خودش (اژه ای گفت من تکلیف خودم را از جای دیگری می گیرم)
.
و بعد خود را در قامت ناجی نظام معرفی می کند، رییس جمهور شدن اش را مانع براندازی اعلام می کند و بابت تندروی در مناظره ها فخر می فروشد (اژه ای در اواخر فهمید که قضیه براندازی است، گفتم نگران نباشید، من خودم به عرصه می آیم و انتخابات را برنده می شویم ... به ایشان عرض کردم که من انتحاری به خط می زنم، هوز فرصت داریم و مناظره ها نیز باقی مانده است که در مناظره ها کار را تمام می کنم)
.
به معترضان اتهام می زند (برنامه بر این بود که جلوی هر وزارت را 500 نفر بگیرند تا وزرا نتوانند سر کار بیایند و سپس مجلس را تعطیل کنند و سپس به سمت بیت رهبری بروند)
.
از ترکیب کابینه اول خود برائت می جوید و البته نشان می دهد که می خواسته "ریشه" بگیرد تا بعد (از بیست و یک نفر اعضای کابینه اول، یازده نفر از کسانی بودند که در لیست آنها بودند ... اگر آن یازده نفر را نمی آوردیم ما را ریشه کن می کردند)
.
تقلب در انتخابات را تایید می کند البته به زیان خود (وقتی 10 درصد از صندوق های تهران را بازشماری کردند، رأی من 8 هزار تا بیشتر شد که تصمیم گرفتند بازشماری را ادامه ندهند چرا که در کل کشور اگر این کار را می کردند، حدود 800 هزار تا به آرای من اضافه می شد)
.
وزارت اطلاعاتی که تکلیفش را از جای دیگر می گیرد، متهم به کم کاری علیه براندازی و توجه بی مورد روی تیم دولت می کند (بعد از انتخابات حدود 300 خانه تیمی سازماندهی شده کشف شد که در برخی از آنها اسلحه وجود داشت اما وزارت اطلاعات از اینها غفلت کرد به جای اینکه روی براندازان تمرکز کند، روی دولت و تیم دولت تمرکز کردند)
.
پای رهبری را به مساله آزاد اعلام کردن ورود بانوان به وزرشگاه ها به میان می کشد؛ موافقتی صرفا به دلیل شرایط سیاسی، طرحی که با واکنش تند مراجع مواجه شد (رهبری گفتند در دولتهای دیگر بخاطر اینکه سوء استفاده و بهره برداری سیاسی ممکن بود بشود، اجازه ندادم ولی ایشان به بنده اجازه دادند)
.
بدون آن که به گزارش های علنی و رسمی دیوان محاسبات در مورد بی انضباطی های مالی دولت اشاره کند، از حساب و کتاب داشتن بودجه حرف می زند و جالب این که اسم "دیوان محاسبات" را هم می آورد (مگر دولت بدون حساب و کتاب است؟ حساب دارد، ذیحساب دارد، مملکت دیوان محاسبات دارد. مگر دستگاههای نظارتی کجا هستند؟ چرا مدرک رو نمی کنند؟)
.
استدلالش در رد جن گیری و رمالی هم شبیه استدلالش در تایید حساب و کتاب داشتن ریال به ریال دولت است؛ اتهام را به صراحت رد نمی کند؛ توپ را به زمین طرف مقابل شوت می کند (اگر قرار بود کار ما با رمال و جن گیر باشد که نیاز نبود شهر به شهر برویم و جان بکنیم. به همان رمالها و اجنه می گفتیم که یک کاری بکنند)
.
قوه قضاییه را به بی توجهی به سو استفاده های اقتصادی خودش متهم می کند و از مشایی و رحیمی در این مقطع سخنرانی اش دفاع می کند و بشارت شکست مدعیان را می دهد؛ و توجه دارید که در قامت رییس یک قوه نظام (من در جلسه سران قوا به رئیس قوه قضائیه گفتم مگر در قوه قضائیه کسی سوء استفاده اقتصادی نمی کند؟ ... شما که به همه حسابهای بانکی دسترسی دارید. در بیاورید که رحیمی چقدر پول دارد، مشایی چقدر پول دارد ... اینها باید بدانند که در این مقطع هم شکست خواهند خورد)
.
وزیر سابق خودش را و البته رسیدگی کنندگان به پرونده اختلاس اخیر را متهم می کند (جهرمی که سیزده تیرماه برای اینها LC باز کرد هنوز آزاد است ... به قائم مقام بانک مرکزی گفته بودند بگو کار مشایی است تا آزادت کنیم)
.
حمایت دولت از "افراد مشکل دار" را به قضیه تحریم (و لابد نجات کشور) گره می زند؛ تحریم هایی که پیشتر و بارها از سپری شدن دوره اثرگذاری آن ها سخن گفته (در قضیه ای که گفتند دولت افراد مشکل دار را به بانک معرفی کرده، بعد از قضیه تحریم برای واردات اقلام ضروری از تجار دعوت کردیم. با توجه به اینکه کار سودده نبود، افراد بسیار کمی قبول کردند. برخی را که قبول کردند جهت شروع کار به بانکها معرفی کردیم)
.
در مورد درز حرف های خصوصی خود و رهبری سئوال عجیبی طرح می کند. وقتی حرف های خصوصی یک جلسه دو نفره درز می کند، یعنی چه؟ (اینها از کجا از جلسه خصوصی من و رهبری مطلع می شوند که حرفهای خصوصی بین من و رهبری را می دانند؟)
.
دوباره بر رابطه پدر – فرزندی در "ولایت" تاکید دارد؛ تاکیدی که پیشتر خشم اصولگرایان را برانگیخته بود (شما بدانید که ولایت فقیه از جنس محبت است و حالت خشن و دستوری ندارد. رابطه پدر و پسری است)
.
منتقدان خود را دوباره متهم به مال اندوزی می کند به خصوص مدعیان ولایت را (بیایند فهرست اموال و حسابهای مالی خود را بگویند و اموال و حسابهای ما را هم در بیاورند، ما حاضریم این کار را بکنیم و بقیه اموال هر چیزی که در فهرست نبود متعلق به مردم باشد ... تمام نارضایتی های مردم مربوط به کثافت کاریهای اینهاست. پابرهنه بودند و الآن اعیان نشین شده اند. مردم را به نظام بدبین کرده اند و حالا دم از ولایت می زنند ... یک نفر از اینها هفتصد هکتار زمین در اطراف تهران را تصرف کرده که الآن ارزشی حدود هشتصد میلیارد تومان دارد)
.
نهادهای امنیتی را متهم به استفاده از مدیران ناسالم می کند (به فردی گفتم این کسی که تو آورده ای در نهاد امنیتی مسئولیت داده ای مشکل دارد. روی زنش چاقو کشیده. برای کشور مشکل درست خواهد کرد)
.
نوبت خط و نشان کشیدن می رسد (من اگر احساس کنم کلیت کشور دارد به خطر می افتد سکوتم را می شکنم. به حضرت آقا گفتم اینها خیلی تند می روند و به تذکر شما هم گوش نمی کنند. گفتم بگذارید به روش احمدی نژادی همه شان را ساکت کنم. حضرت آقا فرمودند کشور فعلا سکوت می خواهد)
.
تکلیف ائتلاف با اصولگرایان را هم مشخص و اعلام استقلال می کند (الآن هم اگر مردم باور کنند که کسی طرفدار دولت است و دولت از وی حمایت می کند، به وی رأی خواهند داد)
.
ادبیات "جریان انحرافی" را به کلی رد می کند (مگر شما اصل اسلام هستید که هرکس از شما زاویه داشت منحرف باشد؟! اگراینطور است بله ما منحرف هستیم، ما از شما انحراف داریم)
.
وزیر خارجه نظام جمهوری اسلامی را کسی معرفی می کند که رییس جمهوری نمی تواند با او قرار ملاقات داشته باشد، وزیر دنبال ماموریت خارجی بوده و افتضاح برکناری اش را به مدیران سایت ریاست جمهوری نسبت می دهد (بعد از سه ماه بالاخره در ساعت ده شب با ایشان وقت تنظیم شد و به ایشان گفتیم که شما دیگر در دولت وزیر نیستید ... من هم همانجا حکم عزل ایشان را صادر کردم و نوشتم که دوشنبه عصر اعلام شود. دوشنبه عصر گفتم شاید از سفر برنگشته باشد. با دفتر تماس گرفتم که فعلا حکم را اعلام نکنند. گفتند پنج دقیقه قبل اعلام کردیم . گفتم بردارید تا مطمئن شویم که برگشته است. گفتند دیگر دیر شده چونکه در رسانه ها منتشر شده ... بعداً معاونان ایشان به ما گفتند که ما تعجب می کردیم چون ایشان از همان سه ماه قبل به ما گفته بود هرجا که می توانید برای من سفر هماهنگ کنید. فقط سفر باشد هرجا بود مشکلی نیست)
.
.
معاونان وزارت اطلاعاتش را متهم به براندازی می کند (به اژه ای گفتم دونفر از معاونان شما دنبال براندازی هستند اما قبول نکرد)
.
و بعد این قبول نکردن اتهام توسط اژه ای را مستقیم حواله می دهد به جایی بالاتر از خودش (اژه ای گفت من تکلیف خودم را از جای دیگری می گیرم)
.
و بعد خود را در قامت ناجی نظام معرفی می کند، رییس جمهور شدن اش را مانع براندازی اعلام می کند و بابت تندروی در مناظره ها فخر می فروشد (اژه ای در اواخر فهمید که قضیه براندازی است، گفتم نگران نباشید، من خودم به عرصه می آیم و انتخابات را برنده می شویم ... به ایشان عرض کردم که من انتحاری به خط می زنم، هوز فرصت داریم و مناظره ها نیز باقی مانده است که در مناظره ها کار را تمام می کنم)
.
به معترضان اتهام می زند (برنامه بر این بود که جلوی هر وزارت را 500 نفر بگیرند تا وزرا نتوانند سر کار بیایند و سپس مجلس را تعطیل کنند و سپس به سمت بیت رهبری بروند)
.
از ترکیب کابینه اول خود برائت می جوید و البته نشان می دهد که می خواسته "ریشه" بگیرد تا بعد (از بیست و یک نفر اعضای کابینه اول، یازده نفر از کسانی بودند که در لیست آنها بودند ... اگر آن یازده نفر را نمی آوردیم ما را ریشه کن می کردند)
.
تقلب در انتخابات را تایید می کند البته به زیان خود (وقتی 10 درصد از صندوق های تهران را بازشماری کردند، رأی من 8 هزار تا بیشتر شد که تصمیم گرفتند بازشماری را ادامه ندهند چرا که در کل کشور اگر این کار را می کردند، حدود 800 هزار تا به آرای من اضافه می شد)
.
وزارت اطلاعاتی که تکلیفش را از جای دیگر می گیرد، متهم به کم کاری علیه براندازی و توجه بی مورد روی تیم دولت می کند (بعد از انتخابات حدود 300 خانه تیمی سازماندهی شده کشف شد که در برخی از آنها اسلحه وجود داشت اما وزارت اطلاعات از اینها غفلت کرد به جای اینکه روی براندازان تمرکز کند، روی دولت و تیم دولت تمرکز کردند)
.
پای رهبری را به مساله آزاد اعلام کردن ورود بانوان به وزرشگاه ها به میان می کشد؛ موافقتی صرفا به دلیل شرایط سیاسی، طرحی که با واکنش تند مراجع مواجه شد (رهبری گفتند در دولتهای دیگر بخاطر اینکه سوء استفاده و بهره برداری سیاسی ممکن بود بشود، اجازه ندادم ولی ایشان به بنده اجازه دادند)
.
بدون آن که به گزارش های علنی و رسمی دیوان محاسبات در مورد بی انضباطی های مالی دولت اشاره کند، از حساب و کتاب داشتن بودجه حرف می زند و جالب این که اسم "دیوان محاسبات" را هم می آورد (مگر دولت بدون حساب و کتاب است؟ حساب دارد، ذیحساب دارد، مملکت دیوان محاسبات دارد. مگر دستگاههای نظارتی کجا هستند؟ چرا مدرک رو نمی کنند؟)
.
استدلالش در رد جن گیری و رمالی هم شبیه استدلالش در تایید حساب و کتاب داشتن ریال به ریال دولت است؛ اتهام را به صراحت رد نمی کند؛ توپ را به زمین طرف مقابل شوت می کند (اگر قرار بود کار ما با رمال و جن گیر باشد که نیاز نبود شهر به شهر برویم و جان بکنیم. به همان رمالها و اجنه می گفتیم که یک کاری بکنند)
.
قوه قضاییه را به بی توجهی به سو استفاده های اقتصادی خودش متهم می کند و از مشایی و رحیمی در این مقطع سخنرانی اش دفاع می کند و بشارت شکست مدعیان را می دهد؛ و توجه دارید که در قامت رییس یک قوه نظام (من در جلسه سران قوا به رئیس قوه قضائیه گفتم مگر در قوه قضائیه کسی سوء استفاده اقتصادی نمی کند؟ ... شما که به همه حسابهای بانکی دسترسی دارید. در بیاورید که رحیمی چقدر پول دارد، مشایی چقدر پول دارد ... اینها باید بدانند که در این مقطع هم شکست خواهند خورد)
.
وزیر سابق خودش را و البته رسیدگی کنندگان به پرونده اختلاس اخیر را متهم می کند (جهرمی که سیزده تیرماه برای اینها LC باز کرد هنوز آزاد است ... به قائم مقام بانک مرکزی گفته بودند بگو کار مشایی است تا آزادت کنیم)
.
حمایت دولت از "افراد مشکل دار" را به قضیه تحریم (و لابد نجات کشور) گره می زند؛ تحریم هایی که پیشتر و بارها از سپری شدن دوره اثرگذاری آن ها سخن گفته (در قضیه ای که گفتند دولت افراد مشکل دار را به بانک معرفی کرده، بعد از قضیه تحریم برای واردات اقلام ضروری از تجار دعوت کردیم. با توجه به اینکه کار سودده نبود، افراد بسیار کمی قبول کردند. برخی را که قبول کردند جهت شروع کار به بانکها معرفی کردیم)
.
در مورد درز حرف های خصوصی خود و رهبری سئوال عجیبی طرح می کند. وقتی حرف های خصوصی یک جلسه دو نفره درز می کند، یعنی چه؟ (اینها از کجا از جلسه خصوصی من و رهبری مطلع می شوند که حرفهای خصوصی بین من و رهبری را می دانند؟)
.
دوباره بر رابطه پدر – فرزندی در "ولایت" تاکید دارد؛ تاکیدی که پیشتر خشم اصولگرایان را برانگیخته بود (شما بدانید که ولایت فقیه از جنس محبت است و حالت خشن و دستوری ندارد. رابطه پدر و پسری است)
.
منتقدان خود را دوباره متهم به مال اندوزی می کند به خصوص مدعیان ولایت را (بیایند فهرست اموال و حسابهای مالی خود را بگویند و اموال و حسابهای ما را هم در بیاورند، ما حاضریم این کار را بکنیم و بقیه اموال هر چیزی که در فهرست نبود متعلق به مردم باشد ... تمام نارضایتی های مردم مربوط به کثافت کاریهای اینهاست. پابرهنه بودند و الآن اعیان نشین شده اند. مردم را به نظام بدبین کرده اند و حالا دم از ولایت می زنند ... یک نفر از اینها هفتصد هکتار زمین در اطراف تهران را تصرف کرده که الآن ارزشی حدود هشتصد میلیارد تومان دارد)
.
نهادهای امنیتی را متهم به استفاده از مدیران ناسالم می کند (به فردی گفتم این کسی که تو آورده ای در نهاد امنیتی مسئولیت داده ای مشکل دارد. روی زنش چاقو کشیده. برای کشور مشکل درست خواهد کرد)
.
نوبت خط و نشان کشیدن می رسد (من اگر احساس کنم کلیت کشور دارد به خطر می افتد سکوتم را می شکنم. به حضرت آقا گفتم اینها خیلی تند می روند و به تذکر شما هم گوش نمی کنند. گفتم بگذارید به روش احمدی نژادی همه شان را ساکت کنم. حضرت آقا فرمودند کشور فعلا سکوت می خواهد)
.
تکلیف ائتلاف با اصولگرایان را هم مشخص و اعلام استقلال می کند (الآن هم اگر مردم باور کنند که کسی طرفدار دولت است و دولت از وی حمایت می کند، به وی رأی خواهند داد)
.
ادبیات "جریان انحرافی" را به کلی رد می کند (مگر شما اصل اسلام هستید که هرکس از شما زاویه داشت منحرف باشد؟! اگراینطور است بله ما منحرف هستیم، ما از شما انحراف داریم)
.
وزیر خارجه نظام جمهوری اسلامی را کسی معرفی می کند که رییس جمهوری نمی تواند با او قرار ملاقات داشته باشد، وزیر دنبال ماموریت خارجی بوده و افتضاح برکناری اش را به مدیران سایت ریاست جمهوری نسبت می دهد (بعد از سه ماه بالاخره در ساعت ده شب با ایشان وقت تنظیم شد و به ایشان گفتیم که شما دیگر در دولت وزیر نیستید ... من هم همانجا حکم عزل ایشان را صادر کردم و نوشتم که دوشنبه عصر اعلام شود. دوشنبه عصر گفتم شاید از سفر برنگشته باشد. با دفتر تماس گرفتم که فعلا حکم را اعلام نکنند. گفتند پنج دقیقه قبل اعلام کردیم . گفتم بردارید تا مطمئن شویم که برگشته است. گفتند دیگر دیر شده چونکه در رسانه ها منتشر شده ... بعداً معاونان ایشان به ما گفتند که ما تعجب می کردیم چون ایشان از همان سه ماه قبل به ما گفته بود هرجا که می توانید برای من سفر هماهنگ کنید. فقط سفر باشد هرجا بود مشکلی نیست)
.
*
به این ترتیب احمدی نژاد نقشه راه چهار
ماه آینده خود را بروز داده؛ ترکیبی از اتهام زدن های فله ای اولیه و بی سند و مدرک جلوه دادن منتقدان، و سپس احتمالا معامله
ای برای باز کردن راه مشارکت یارانش در انتخابات به شرط لو ندادن پرونده هایی که
زیر بغل دارد. در این بین، کلیت نظام مدیون سکوت یا حرف زدن اوست! جای دیگر نمونه ای از این دست سراغ دارید؟
.
.
در گوگل پلاس:
پاسخحذف.
.
.
Daniel Jafari - این سخنرانی نسخه صوتی داره؟ هیچ روشی هست که بشه اثبات کرد همه این حرف ها را واقعا زده؟
.
آرمان امیری - چه اهمیتی دارد که واقعا زده باشد یا نه؟ این حرف ها چیزی جز یک پیام آشکار برای طرف مقابل نیست. چه به صورت یک سخنرانی زده شود، چه در قالب یک سایت وابسته منتشر شود. آنکس که باید دریافت کند دریافت می کند.
.
Daniel Jafari - تفاوت اش به گمانم این است که عواقب اش برای احمدی نژاد بسیار بیشتر از خامنه ای و سپاه است. اعلان جنگی دون کیشوت وار است که دودش فقط به چشم دو طرف نمی رود, ممکن است همه ایرانیان هزینه اش را بپردازند.