۱۴۰۱ بهمن ۸, شنبه

«... خدایا می‌شود خون شاه را یک ذره سر بکشم؟»


علی باکری  برادر ارشد شهیدان مهدی  و حمید را پیش از انقلاب اعدام کردند. عضو سازمان مجاهدین خلق (پیش از مارکسیست شدن‌ این سازمان) بود ... سال ۸۸ خانواده باکری از میرحسین حمایت کرده بودند و و بعدتر از این بابت آزار دیدند. خواهر شهیدان باکری (زهرا باکری) یک مصاحبه‌ای همان روزها کرد و گفت: «زمان شاه من بعد از شهادت [اعدام] برادرم استخدام شدم. خواهرم در پست بالایی استخدام شد. مهدی دانشگاه قبول شد و تحصیل را شروع کرد. یک نفر در خانه ما را نزد. می‌گفتند خرابکار یا خانواده خرابکار ولی کسی جسارت نکرد در خانه ما را باز کند و به ما توهین کند. ولی جمهوری اسلامی ما این توهین‌ها را دیدیم ... من مقایسه کردم... من سی سال از عمرم را در آن رژیم گذراندم و سی سال هم در جمهوری اسلامی. برادر من [پیش از انقلاب] حبس ابد بود، مرتب انجمن حمایت از زندانیان، سازمان حقوق بشر، انواع این سازمان‌های جهانی و ایرانی با خانواده‌های ما تماس داشتند [و می‌پرسیدند] «با زندانی‌ها چطور رفتار می‌کنند؟»، «شما وقتی می‌روید برای ملاقات با شما چگونه رفتار می‌شود؟»، آن موقع ... زمان شاه که یکی [از برادرهایم] را اعدام کردند، یکی حبس ابدی بود که ۵۷ آزاد شد. الان کسی جرئت دارد اسم سازمان حقوق بشر بیاورد؟ کسی جرئت دارد اسم سازمان حمایت از زندانیان بیاورد؟ می‌شود مفسد فی‌الارض. من چون اینها را دیده‌ام، الان مقایسه می‌کنم، عذاب می‌کشم. من می‌گفتم خدایا می‌شود خون شاه را یک ذره سر بکشم که انتقام خون برادرم گرفته شود؟ الان می‌گویم خدا رحمتت کند.»

 

 

خواهر شهیدان باکری ۶ سال پیش از دنیا رفت.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر