اول) «همه افراد آرزومندند که از شأن و کرامت درخور انسانی، صداقت اخلاقی، امکان ابراز وجود و فراتر رفتن از زندگی و معیشت روزمره برخوردار باشند. اما در عین حال هر شخصی هم، کمتر یا بیشتر، میتواند خودش را راضی کند که با دروغها کنار بیاید و با این دروغها زندگی کند. هر شخصی به هر حال به نحوی به ابتذال مادی نهفته در وجود انسانها و پیگیری نفع شخصیاش تن میدهد. به هر حال در وجود هر شخصی تمایلی هست برای درآمیختن با امواج جمعیت بینام و نشان و حرکت آرام و بیدردسر همراه این امواج در دل یک زندگی قلابی. پس قضیه فراتر از تضادی ساده میان دو هویت است. قضیه اصلاً خود مفهوم هویت است.»
📚 قدرت بیقدرتان | واسلاو هاول | ترجمه احسان کیانیخواه | صفحات ۵۰ – ۴۹
دوم) کانت (۱۸۰۳ – ۱۷۲۴) بیشک نخستین کسی است که مفهوم کرامت انسان را ایضاح کرد و مهمترین فیلسوفی است که از کرامت ]شأن و شرف[ انسان دفاع عقلانی کرد. وی در شالوده مابعدالطبیعه اخلاقیات میگوید که هر وجودی یا قیمت دارد یا کرامت ]...[ موجوداتی را که کرامت دارند اخلاقاً نمیتوان به ازای هیچ چیزی واگذار کرد. اخلاقاً مجاز نیستیم که انسانی را فدای قدرت، لذت یا ثروت خود کنیم یا حتی برای تحصیل مصلحت عمومی فدا کنیم. انسان به عنوان موجودی که کرامت دارد با هیچ چیز قابل معاوضه و مبادله نیست.»
📚 مصطفی ملکیان | مجله اندیشه پویا | شماره ۸۲ | صفحه ۵۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر