«ایدئولوژی شیوه دلفریب و غلطاندازی برای ارتباط با جهان است. به انسانها توهم هویت، کرامت و اخلاق میدهد اما در واقع راه را برای دست کشیدن از همه آنها هر چه هموارتر میکند. چون منبع چیزی فراشخصی و عینی است، به افراد امکان میدهد وجدانشان را فریب دهند و عقیده حقیقی و راه و رسم زندگی خفتبارشان را از چشم جهانیان و خودشان پنهان نگاه دارند [...] [ایدئولوژی] پردهای است که آدمها میتوانند زندگی و هستی ساقطشده و بیاهمیتی ِ وجودشان و سازش با وضع موجود را پشت آن پنهان کنند [...] کارکرد اصلی و توجیهگر ایدئولوژی دامن زدن به این توهم افراد، چه قربانیان و چه ارکان قدرت، در نظام پساتوتالیتر(*) است که نظامشان با نظم انسانی و نظم عالم سازگار است.»
📚 قدرت بیقدرتان | واسلاو هاول | ترجمه احسان کیانیخواه | صص ۳۱-۳۰
(*) نظام پساتوتالیتر: نوعی نظام توتالیتر که از پایه و اساس با دیکتاتوریهای کلاسیک و دریافت معمولمان از توتالیتاریسم تفاوت دارد. (همان منبع، صفحه ۲۷)
«ایدئولوژی یکی از ستونهای استحکام و پایداری روبنای نظام ]پساتوتالیتر[ است اما این ستون روی زیربنای بسیار سستی ساخته شده است. ستونی ساخته شده بر پایه دروغها. این ساختمان تا زمانی دوام خواهد آورد که مردم حاضر باشند زیر سقف دروغ زندگی کنند.»
همان | صفحه ۴۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر