اول: رسول خدا (ص) میفرمایند: «هر خصلتی در مؤمن ریشهدار میشود، جز دروغ» و چون از ایشان پرسیدند: آیا مؤمن زنا میکند؟ فرمود: «ممکن است گاه چنین باشد»، باز سؤال کردند که «آیا مؤمن دست به سرقت میزند؟»، فرمود: «ممکن است گاه چنین باشد»، باز پرسیدند که «آیا مؤمن دروغ میگوید؟» فرمود: «نه، کسانی دروغ میگویند که به خدا ایمان ندارند.»
دوم: امام صادق (ع) میفرماید: «فریب نماز و روزه مردم را نخورید، زیرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مىكند كه اگر آنها را ترک گوید، احساس ترس مىكند، بلكه آنها را به راستگویى و امانتدارى بیازمایید.»
سوم: امام حسن عسکری (ع): «تمام پلیدیها در خانهای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.»
چهارم: «مرحوم محمدباقر مجلسی در کتاب قطور حقالیقین که به تفصیل درباب ضروریات دین سخن گفته و ضروریات اسلام، ضروریات شیعه و حتی در مواردی هم ضروریات ادیان را برشمرده است و چندان گشادهدستی کرده که دهها ضروری را برشمرده و حتی وجود پل صراط را از ضروریات اسلام و انکار متعه (عقد موقت ازدواج) را انکار ضروری شیعه دانسته اما یکبار هم از حجاب به عنوان ضروری دین نام نبرده است ... آیتالله خمینی هم میگویند:«مراد از كافر كسی است كه منكر توحید و نبوت باشد یا منكر ضروری از ضروریات دین كه انكار آن به انكار رسالت بازگردد و به صراحت میفرمایند اگر كسی كه اصول دین را پذیرفته در وجوب نماز یا حج تردید داشته باشد چنین شخصی مسلمان است» این در حالی است كه مقام نماز و حج كه از فروع دین است بسیار بلندتر از حجاب است که جزو فروع دین هم نیست در حالی که امام خمینی حتی نماز را که جزو فروع دین است جزو ضروریات دین نشمرده مگر اینکه منجر به انکار اصول گردد یعنی اصول دین جزو ضروریات دین هستند ... بحث ستر (پوشاندن) مو مربوط به متاخرین (از فقها) است ... نوعا فقها از وجوب حجاب سخن گفتهاند و هر واجبی ضروری دین نیست ولی هر ضروری ای واجب است.» (منبع)
سوال اول: چرا منکر بودن "دروغگویی" و نهی از آن در همه سطوح به خصوص سطوح حاکمیتی با وجود صراحتهایی روشنتر از آفتاب له آن در آموزههای دینی، از اولویت ساقط و به جای آن "حجاب" و "پوشاندن موی سر زنان" نشانده شده است؟ چرا معروف بودن "امانتداری" و امر به آن جدی گرفته نشده است؟!
سوال دوم: محصول چنین جابهجایی مهمی در اولویتها، آیا جامعهای اخلاقی خواهد بود؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر