ملکیان میگوید قرار نیست روی زمین، "بهشت"ی باشد، یک بار برای همیشه از این بهشت بیرونمان کردهاند، درون بهشتی اما هست، یعنی میتواند که باشد: «روان آباد و معمور». و معموری روان در آرامش، شادی و امید درون انسان بهشتیست؛ این سه وصف، بهشتی است. بارها آمده که همان "رضایت باطن" است، آرام جان و وجدان ... و «خوشا شما که جهان میرود به کام شما»؛ گوارای جان و جهان، روان معمورتان؛ شمایی که نیلوفر آبی شدی در دل مرداب روزگار، یاد و جلوه بهشت برای جاماندگان.
سهم خیلیها هم از بهشت، فقط دیدن و شنیدن از آن است نه "بودن در آن" یا حتی جرئت و عرضهی ساختناش؛ «بهشتست اين که من ديدم نه رخسار» ... همهشان به امید گم نکردن ردی از یاد بهشت، چون نسیمی که گون را خوش آید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر