احتمالا اگر من هم گزارش الناز محمدی را در شماره اخیر (77) مجله اندیشهپویا - از رنجهای زنان خوزستان - نخوانده بودم، حالا مثل خیلیها با انتشار عکس جنایت اهواز (قتل مونا حیدری) مخالف بودم.
این گزارش (بخشهایی از آن در پایان این یادداشت) که از بحران آب به مصائب اقتصادی و رنجهای بزرگ زنان خوزستان راه میبرد، آن قدر تکاندهنده است که دوست داشتم همه آن را بخوانند، به خیلیها معرفی و خواندناش را پیشنهاد کردم، شاید راهی برای تقلیل مرارتی پیدا بشود. اما سر آخر به نظرم رسیده بود این گزارش با همه عمق و وسعت کلاماش بخش مهمی از رنج گزارش شده را به بخش بزرگی از جامعه نمیرساند و احتمالاٌ منشأ اثری مهم به نفع زنان خوزستان نخواهد شد.
در چنین وضعی، شاید یک "شوک" بهتر عمل کند و تصویری تار که رکنا از سر ِ بیتن مونا حیدری در دست مرد جنایتکار اهوازی منتشر کرد، به گمانم این راه را کوتاه کرد.
کتاب "فتوژورنالیسم" (تالیف و ترجمه اسماعیل عباسی، ج1، ص303) به نقل از کورتیس مک دوگال (استاد روزنامهنگاری) این قاعده را برای منتشرکردن/نکردن عکسها نوشته: «من هر عکسی را که فکر بکنم فهم عموم را در مورد موضوعی افزایش میدهد و آنها میتوانند در آن موضوغ دخیل باشند، چاپ میکنم.»
اگر "تماشای رنج دیگران" عادی نشود و این تماشا منجر به اصلاح قوانین یا اعمال مراقبتهای بیشتر به نفع آسیبدیدگان و مظلومان شود، باید از انتشار عکسها و تصاویری از این دست حمایت کرد.
تصویر قدرت تاثیر بیشتری از کلمات دارد و نباید از این انرژی غفلت کرد.
البته کم نیستند کسانی که در مواجهه با رنجهای همنوعانشان نهایتاً دوست ندارند با دیدن عکسی، صبحانه زهرمارشان شود یا شب نتوانند راحت بخوابند!
پ.ن: این عکس پل واتسون (انتشار: تورنتو استار) از قتل و کشیدن جنازه سرباز آمریکایی در خیابانهای موگادیشو (سومالی)، برنده جایزه پولیتزر در سال 1994 شد. انتشار این عکس بازتاب زیادی داشت و منجر به تغییر سیاستهای آمریکا در سومالی شد.
بخشهایی از گزارش الناز محمدی:
در شماره جدید ماهنامه اندیشه پویا (شماره 77) گزارشی منتشر شده درباره تاثیر بحران آب بر زندگی زنان خوزستان. بر اساس اطلاعات این گزارش، در دو سال گذشته 60 زن در خوزستان قربانی قتلهای منتسب به ناموس شدهاند. در سه سال گذشته کودکهمسری، زنکشی و خشونت علیه زنان در خوزستان افزایش معنادار داشته.
بر اساس پژوهش انجمن زنان ریحانه اهواز، از سال 1398 تا تابستان 1400، حدود 60 زن در خوزستان به دلایل منتسب به ناموس کشته شدهاند. بریدن سر، خفهکردن و آتش زدن، به ترتیب بیشترین روشهای کشتن این زنان بوده. بین کشتهشدگان زنان ۱۱ تا ۱۵ ساله هم بودهاند.
یک منبع آگاه در اداره ثبت احوال اهواز گفته روزانه یک تا سه ازدواج زیر پانزده سال ثبت میشود.
کنشگران اجتماعی خوزستان میگویند در سهسال گذشته خشونت علیه زنان بهطور چشمگیری در خوزستان افزایش داشته است.
یک منبع آگاه به اندیشهپویا گفته در شهر اهواز حدود 3500 زن تنفروشی میکنند. پونه پیلرام، رئیس سابق کمیسیون زنان فرمانداری اهواز و مدیر یک مرکز کاهش گذری آسیب زنان در اهواز هم میگوید تنفروشی که زنان خوزستان درگیر آنند، آسیبی چندبعدی است؛ بر اساس بررسیهایی که او انجام داده، این زنان گرفتار باندهای قاچاق بدن، قاچاق انسان و مواد مخدر شدهاند و افزایش تعداد آنها، تعداد بچههای بدون شناسنامه را هم بیشتر کرده است.
پونه پیلرام: «از سال 97 به بعد، بیکاریهای ناشی از بیآبی و فقر و تورم، خانوادهها را گرفتار کرده. ما در خوزستان میبینیم وقتی در خانوادهای نتوانند زندگی افراد را تامین کنند، اولین کسی را که از خانه بیرون میکنند دخترانند و این دختران گرفتار انواع آسیبها میشوند. وقتی ما میگوییم زنان در سالهای گذشته از بحران آب، آسیب بیشتری دیدهاند، کسی جدی نمیگیرد و حتی میگویند چرا در این باره صحبت میکنید. شاید باورتان نشود، من دختر هفدهسالهای را در مرکزم داشتم که تابستانها برای اینکه دو ساعت بتواند با کولر گازی خنک شود، تنفروشی میکرد.»
الهام، اهل شهر باغملک در شرق خوزستان، دو سال پیش و وقتی سیزده سال داشت ازدواج کرد؛ ازدواجی اجباری که او را از درس خواندن بازداشت. باغملک و روستاهای اطراف آن هم چند سالی است دچار کمآبیاند؛ الهام هر روز با تن نحیفش مجبور است ساعت شش صبح از خواب بیدار شود و دبهای پلاستیکی را از لولههای آب پر کند تا ساعت به 11 نرسیده، بتواند هم غذا بپزد، هم خانه را تمیز کند و هم آنقدر آب ذخیره کند تا فردا صبح. الهام میگوید دلش به شوهر کردن رضا نبوده اما خانوادهاش گفتهاند که باید شوهر کند چون دیگر خوردن سر سفره پدر بس است.
افزایش قتلهای ناموسی و پروندههای زنکشی، روی دیگر سکه آسیبهای آمده از بحران آب در خوزستان است. عاطفه بروایه، کنشگر اجتماعی عرب میگوید فقری که این سالها دامنگیر خوزستانیها شده فقط مادی نبوده و به موضوعات فرهنگی و اجتماعی هم کشیده شده است؛ عادتهایی که به گفته او در جامعه عرب رو به تغییر بود، به دلیل شرایط اقتصادی و اقلیمی و فقر افزایش داشته و خشونت علیه زنان مانند جرایم «ناموسی» در خوزستان به طور محسوسی شدت گرفته است. بروایه و همکارانش از دو سال پیش، مشغول جمعآوری اطلاعات و پژوهش درباره زنانیاند که به دلایل منتسب به «ناموس» کشته شدهاند.
بر اساس اطلاعات این پژوهش، از سال 1398 تا تابستان 1400، حدود 60 زن در خوزستان به این دلیل کشته شدهاند؛ تعدادی که به گفته بروایه، از این هم بیشتر است و این فقط اطلاعاتی است که او و همکارانش توانستهاند در این دو سال به دست آورند.
این پژوهش نشان میدهد که این قتلها عمدتا در مناطق عربنشین بوده و این زنان اهل شهرهای مختلفی مثل شوش، اهواز، آبادان، کارون و ... بودهاند. بیشتر زنان کشتهشده جوان و نوجوان بودهاند و بین آنها زن یازده و پانزده ساله هم بوده است.
تعداد زنان مجردی که به دلیل داشتن رابطه، کشته شدهاند بیشتر از زنان متاهل با دلیل مشابه بوده است. اطلاعات این پژوهش نشان میدهد از این ۶۰ مورد، حتی یک فرد مجرم یا همان قاتل، مجازات نشده است و حتی خانوادهها از آنها شکایتی نکردهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر