نظامهایی که یا واقعاً باثبات نیستند یا وانمود میکنند که ثباتشان مدام در معرض تهدید است تا از قِبل آن ناراضی و تجمع ناراضیان را به حکم مصلحت ساکت و سرکوب کنند، "سلامت" عامه مردم را هم به راحتی قربانی "مصلحتهای بیکرانهی پیاپی" میکنند.
ششم اردیبهشت سال ۶۵ (درست ۳۵ سال قبل) رآکتور هستهای نیروگاه اتمی چرنوبیل در شوروی (اوکراین کنونی) به دلیل اشتباه در طراحی و خطای انسانی منفجر شد. این حادثه باعث انتشار عمده مواد بسیار خطرناک رادیواکتیو با اثرات گسترده بهداشتی و زیستمحیطی شد که نیازمند اقدامات برنامهریزی شده فوری و طولانیمدت در جهت مقابله ارزیابی شد. مردم تا چند روز دنبال دست "دشمن" در خرابکاری بودند. مقامات کمونیستی وقت، عمق فاجعه را تا مدتها از مردم محلی و جهان مخفی نگاه داشتند. همین مسئله باعث افزایش تلفات انسانی شد. بعد از فاجعه چرنوبیل برخی بیماریها مثل سرطان در بلاروس تقریبا ۷۴ برابر شد (نیایش چرنوبیل، صفحه ۱۸).
فاجعه چرنوبیل، هم از لحاظ هزینه و هم از لحاظ تلفات، بدترین حادثهٔ هستهای در تاریخ محسوب میشود در حالی که به مردم گفته شده بود امنیت در نیروگاههای هستهای بدان حد است که میتوان در میدان سرخ، جوار کاخ کرملین نیز نیروگاه هستهای ساخت!
والری لگاسف شیمیدان روس و عضو آکادمی علوم شوروی بود. به او بعد از پی بردن به نواقص نیروگاههای هستهای و سایر اطلاعات در مورد فاجعه چرنوبیل اجازه صحبت کردن (مخصوصاً در آژانس بینالمللی انرژی هستهای) داده نشد تا اعتبار و قدرت شوروی به خطر نیفتد. لگاسف نیز بعد از ۲ سال ذخیره این اطلاعات، اعترافاتاش را بهصورت نوار ضبط و در خارج از خانه مخفی کرد و سپس خود را به دار آویخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر