۱۳۹۹ دی ۶, شنبه

لولو و فرشته!

 


 

درست صد سال پیش نیز، دی ماه سال 1299، ایران گرفتار "ناامیدی" بود؛ 14 سال بعد از انقلاب مشروطه، اوضاع به سامان نبود؛ بی‌ثباتی‌های داخلی و ضعف در مواجهه با روس و انگلیس، ترکیب دولت را مدام دستخوش تغییر می‌کرد. سپهدار اعظم 2 ماه بعد از رئیس‌الوزرایی تاب مقاومت در برابر مشکلات نیاورد و استعفا کرد. میرزا حسن‌خان مستوفی‌الممالک، میرزا حسن مشیرالدوله و سلطان عبدالمجید میرزا عین‌الدوله تکلیف شاه را برای رئیس‌الوزرایی نپذیرفتند. یک ماه بعد (دوم بهمن) به پیشنهاد مجلس دوباره سپهدار اعظم رشتی بر صدر دولت نشست، یک ماه بعدتر (سوم اسفند 1299) سیدضیا کودتا کرد. احمدشاه ژست "من که بی‌تقصیرم" گرفت و به ایالات و ولایات دست خط داد که «در نتیجه غفلت کاری و لاقیدی زمامداران دوره گذشته که بی‌تکلیفی عمومی و تزلزل امنیت و آسایش را در مملکت فراهم نموده ... مصمم شدیم که با تعیین شخص دقیق خدمتگزاری (سید ضیا) ... به بحران‌های متوالی خاتمه دهیم.» سید ضیا که یک روز قبل از کودتا عبا و عمامه را کنار گذاشته بود، بسیاری از رجال سیاسی را زندانی کرد و با منع مشروبات الکی دستور داد در مهمانی‌ها، دوغ و شربت سرو شود. دولت خود سیدضیا سه ماه بیشتر دوام نداشت. در این بین اما "یک نظامی" خودی نشان داد. کمتر از پنج سال دیگر، این نظامی که "میرپنج رضاخان" بود و احمدشاه او را به منصب "سرداری" مفتخر کرده بود، سلسله قاجار را برانداخت و ملتی که از بی‌ثباتی رنج می‌برد به آغوش "یک نظامی" پناه برد ... و انگار کسانی صدسال بعدتر از آن روزها، به اعتبار آن ثباتی که "رضاشاه" با خود آورد و در خاطر جمعی ایرانیان ثبت شده، دوباره وارد آن مدار شده‌اند. 16 سال بعد که حکومت رضا شاه (در شهریور سال 20) به پفی وَرپَریده بود، دوباره "ثبات" از ایران رفته بود! ایده "رئیس‌جمهور نظامی" البته حالا نقش "لولوی جدید" بر عهده دارد؛ حضرات سرنا را از سرگشادش می‌زنند و معلوم نیست کسی می‌داند (می‌پذیرد) که علت‌العلل تکرر و تداوم بی‌ثباتی‌ها از صدواندی سال قبل (بعد از مشروطه)، زایل شدن ویژگی "خود ترمیمی" حکومت‌هایمان بوده و منطبق نشدن "واقعیت"ها بر "رویا"های بزرگتر‌هایمان و نه غیبت "فرشته"‌ای که حالا نوبت‌اش رسیده اسمش "رئیس‌جمهور نظامی" باشد؟!

 تصویر: تخریب آرامگاه رضاشاه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر