۱۳۹۸ مهر ۹, سه‌شنبه

"خطاب به عشق"


.


پریشب خواندن "خطاب به عشق" را تمام کردم؛ آشنایی با آلبر کامو، نویسنده شهیر فرانسوی و برنده نوبل ادبیات، از زاویه‌ای کاملا نو. نامه‌نگاری‌های پر شورش با ماریا کاسارس (بازیگر تئاتر و سینما) خواندنی است؛ خیلی بیشتر از نامه‌نگاری‌های چخوف (داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس پرآوازه روس) و اولگا کنیپر که در کتاب "دلبند عزیرترینم" منتشر شده. در ایران فعلا دفتر اول این نامه‌ها منتشر شده و سه دفتر هنوز باقی‌ست. نوشته بودم که در همین نیمه اول سال سه بار چاپ شده. همزمان به قلم علی بزرگیان عزیز این کتاب در شماره اخیر (شماره ۶۱) اندیشه‌پویا هم طی یادداشتی معرفی شده. عشق آلبر کامو و ماریا کاسارس از جنس عشق‌های ممنوعه بوده؛ از همین رو در این دفتر اول، بارها رد تردیدها و فشارها بر هر دو سوی ماجرا پیداست همان‌طور که تلاش مشترک‌شان برای باور «که همین دوست داشتن زیباست».


این نامه‌ها را کاترین کامو (دختر آلبر کامو) منتشر کرده. او نامه‌ها را 44 سال قبل از ماریا کاسارس تحویل گرفته بود.
مقدمه مترجم عالی شروع شده: «چه اضطراب‌ها و دلهره‌ها که نکشیدند اهالی سده بیستم و چقدر قلبشان به تپش نیفتاد تا نامه‌هایشان به مقصد برسد؛ اضطرابی که شاید نسل جدید، در جهانی عجین‌شده با سرعت و سهولت ارتباط، با آن بیگانه باشد. امروز نامه‌نگاری دیگر راهی دنیای فانتری‌ها و تخیلات شیرین شده است و جایی در جهان مجازی و جهان واقعی ندارد. کاغذهایی حامل دست‌خط دوست، واگوینده جزئی‌ترین رفتارها و احساسات و خصلت‌های نویسنده، جوهری که قدم‌قدم بر سفیدی می‌دود تا خبر برساند و خط و خبری بگیرد.»
 


ماریا کاسارس ۲۳ سال قبل (در سال ۱۳۷۵)، ۳۶ سال بعد از کامو، از دنیا رفته است ...
~~

دست مریزاد خانم مترجم (+)
بابت طرح روی جلد باید از چه کسی تشکر کنیم؟  :-)

~
در اینستاگرام گاهی کتاب معرفی می‌کنم؛ مثل همین نمونه؛ اینجا:+




 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر