همه
چیز به یک سناریوی کثیف میماند؛ در برههای از زمان، ناگهان مثل مور و ملخ، در هر
گوشه شهر، بانک و موسسه مالی – اعتباری ظاهر شد. قول سودهای بالا دادند و کلی پول
و سرمایه مردم را توی شکمشان ریختند. بعد حتی نتوانستند اصل پول مردم را
برگردانند. رسانهها پر شد از صدای اعتراض «به اصطلاح» مالباختگان و باقیِ مالباختگان.
همه جا بودند. حتی بیهیچ مانعی وسط نمایشگاه مطبوعات آمدند و شعار دادند که
«ایران دزدخونه است». بعد دولت دست کرد و از جیب همه ما، 30 هزار میلیارد تومان
پول برداشت و ریخت توی جیب «به اصطلاح» مالباختگان و باقیِ مالباختگان؛ آنها
ظاهراً آرام شدند. آن پولهای رفته در بانکها و صندوقهایی با اسمهای قشنگ و
مذهبی، نیست شد انگار. نقدینگی منفجر شد. تورم بالا گرفت. همه ماهایی که به «کُر»
وصل نیستیم، فقیرتر شدیم. یک بار علی مطهری (نماینده تهران) گفته بود: «دولت در
برخی امور ملاحظهکاریهای بیمورد میکند که جامعه زیان آن را میبیند؛ نمونه آن
پرداخت یارانههاست و یکی دیگر: مسئله صندوق ثامنالحجج که در این مسئله چون متولیان
به چند تا امام جمعه و سردار وصل بودهاند، متاسفانه نهادهای نظارتی به موقع وارد
عمل نشدند.» حالا رییسجمهوری محترم میفرمایند: «عدهای موسسات اعتباری را ایجاد
و اجازه دادند اموال مردم تاراج شود؛ مجبور شدیم ۳۰ هزار میلیارد تومان از خزانه
به مالباختگان پرداخت کنیم.» ... آن «عدهای» چه کسانیاند خب؟ چرا این همه ادا و
اطوار و قر و قمیش؟! مغایر «وحدت امت اسلامی» است اینهایی که شب و روز دستشان توی
جیب ماست، شرمنده شوند؟ شتر سواری دلّا دلّا تا کی جناب آقای حسن ِ روحانی عزیز؟
شمایی که با این همه امکانات هنوز نتوانستهاید یک فقره جلوی «بانک مهر اقتصاد» را
بگیرید که بدون داشتن مجوز «بانک»، همه جا تابلوی «بانک» زده و حتی به راحتی در
رسانه ملی ادای «مجوزدار» بودن در میآورد، میخواهید مردم، به جای شما، به جان چه
کسانی بیفتند؟ یعنی نمیدانیم مثل این مثلاً بانک و آن جیبهایی که پر نمیشود، چطور
امنیت دارند؟ چرا همیشه ما مردم در «مقطع حساس کنونی»، نگاهداشته میشویم؟ که
تاراج شویم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر