علیرضا
رضایی، وبلاگنویس بود، طنز مینوشت و طرفدار بسیاری داشت. سال 88 از ایران خارج و
به فرانسه پناهنده شد. دیروز در غربت بر اثر عارضه قلبی از دنیا رفت؛ هنوز 43 ساله
نشده بود. بسیاری اندوهگین شدند؛ آنانی که بارها لبهایشان به طنازیها او به
خنده باز شده بود و به خصوص ایرانیانی که به دلایل سیاسی و عقیدتی نمیتوانند به
کشور بازگردند. علیرضا رضایی 2سالونیم قبل با همان طنازی خاص خودش، اما تلخ،
نوشته بود: «من که مردم جسدمو از همون در پشتی فرودگاه ببرید بندازید تو بیابون
خدا جک و جونورا تغذیه کنن خوشحال بشن. فقط منو ببرید ایران.»
از دیشب
خیلیهای از #فقط_منو_ببرید_ایران نوشتند.
وحید
آنلاین هم که چند سالیست به دلایل سیاسی از ایران خارج شده و مقیم آمریکاست و
دنبالکنندههای بسیار از جمله در توییتر دارد، با اشاره به نوشتهی علیرضا رضایی
نوشت: «تا قبل از خوندن این توییت علیرضا رضایی از خبرش شوکه بودم و اینجوری عادیسازیش
میکردم که ۲ ماه پیش نزدیک بود برای خودم هم اتفاق بیفته. اینجاش رو ولی دیگه
طاقت نیاوردم و ترکیدم.»
اینکه
نتوانی داخل کشور خودت باشی یا راحت خارج شوی و بیدغدغه و ترسی به آن بازگردی،
فقط به این دلیل که طور دیگری فکر میکنی و ساکت نیستی (منتقد یا حتی مخالفی)، درد
خیلی بزرگیست؛ جهاز هاضمه نظامسیاسی نباید این همه ثقیل باشد تا که شاید روزی، ایران برای همه ایرانیان باشد.
▪️ روح علیرضا رضایی شاد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر