۱۳۹۶ فروردین ۴, جمعه

احمدی‌نژاد «به کجا می‌رود» یا «از کجا آمده است»؟





5 مهر 95، متن اظهارات مقام رهبری درباره توصیه به عدم حضور احمدی‌نژاد در انتخابات منتشر شد. آیت‌الله خامنه‌ای شرکت وی را در انتخابات به صلاح خود او و کشور ندانسته بود.

6 مهر 95، احمدی‌نژاد نامه‌ای به رهبری نوشت و اعلام کرد: «در عمل به منویات رهبر بزرگوار انقلاب، برنامه‌ای برای حضور در عرصه رقابت‌های انتخاباتی سال آینده ندارم.»

23 بهمن 95، احمدی‌نژاد بیانیه‌ای صادر و اعلام کرد: «از هیچ فرد یا جناح و حزب و گروهی حمایت نکرده و نخواهم کرد. این موضع قطعی و غیرقابل تغییر اینجانب است.»

29 اسفند 95، احمدی‌نژاد دو هفته بعد از مانور درخت‌کاری سه‌گانه (با حضور مشایی و بقایی)، بیانیه تازه‌‌ای صادر کرد؛ «اینجانب مصمم هستم با استعانت از پروردگار متعال، وظایف سیاسی و اجتماعی خود را در قبال مردم و کشور عزیزم به گونه‌ای انجام دهم که مردم اطمینان یابند افراد صالح از دایره انتخاب آنان کنار گذاشته نخواهند شد ... آقای حمید بقایی فردی صالح، مومن، انقلابی، مردمی، پاک و کارآمد و دلسوز ملت است.»

او «حذف برخی انسانهای صالح از رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری سال 92» (لابد مشایی!) را محدود کردن دایره انتخاب مردم دانسته و مایه عقب افتادن کشور به مدت چهار سال از مسیر پیشرفت!

حالا بسیاری این روزها با این سوال مواجه‌اند که «احمدی‌نژاد به کجا می‌رود؟»

اما احتمالا سوال بهتر این است که «احمدی‌نژاد از کجا می‌آید؟»


کار از کجا شروع شده که احمدی‌نژاد حرف خود را مبنی بر نداشتن برنامه برای حضور در انتخابات دور می‌زند؟ چرا از برنامه قطعی خود عدول کرده است؟ چرا کسانی که دور سفره او نشسته‌اند به جای تاویل و تفسیر اظهارات صریح رهبری، تلوّن‌مزاج سفره‌دار را توضیح نمی‌دهند؟ به چه اعتباری می‌شود باور کرد همان 23بهمن هم قرارشان این نبود که اول بیانیه عدم حمایت بدهند و بعد بقایی را از صندوقچه بیرون بکشند که مثلا مانور شرایط خاص در عین وفاداری به توصیه رهبری بدهند؟! چرا مش‌بق‌نژاد (مشایی، بقایی، احمدی‌نژاد) گمان برده‌اند فراتر از دو جناج اصولگرا و اصلاح‌طلب، مامن و پایگاه مردم‌اند و باید حق انتخاب شدن داشته باشند؟ اگر نظام به مرحله‌ای برسد که مشایی و بقایی و احمدی‌نژاد را تایید صلاحیت کند، قطعا کاندیداهای جبهه ملی هم تایید خواهد شد و آن وقت معلوم می‌شود مش‌بق‌نژاد می‌شود مامن مردم یا یک کاندیدای کراواتی!  

کافی بود احمدی‌نژاد را تنها به اتهام تبلیغ علیه نظام و خوار کردن‌‌اش فقط در فقره عزل وزیر امور خارجه (منوچهر متکی) در حین ماموریت خارجی پای میز محاکمه بکشند – جدای از رسیدگی به سیاهه طولانی مفاسد اقتصادی‌‌اش – تا معلوم شود، کسی که این روزها نگران پیشرفت کشور است و درخت را با حلبی توی خاک می‌کند، باید نگران از پرده برون افتادن سایر مفاسدش و نگران جیره غذایی و ابعاد سلول‌اش در زندان باشد.

مش‌بق‌نژاد رد صلاحیت خواهد شد و چه بسا بسیار پیش‌تر از اعلام نتایج بررسی صلاحیت‌ها، دم‌شان چیده شود اما مسئله این است این جریان مسموم و ناخلف، اساسا به چیزی فراتر از انتخابات 96 چشم دوخته‌ است. متن نامه مشایی به خاتمی بسیار روشن نقشه راه را نشان می‌دهد. هر مواجهه‌ای با این جریان، جز درخواست رسیدگی به اتهامات‌شان در دادگاه، آنان را طلبکارتر بار خواهد آورد. اگر این ظن وجود دارد که دادگاه محاکمه اینان، به محاکمه نظام منجر خواهد شد، چه باک؟ حتی اگر حساب، ناپاک است، خود نظام اگر از در اصلاح درآید بسیار بهتر خواهد بود تا زمانه و خشم عمومی از در تسویه حساب در آید.

خیلی‌ها باور دارند فرزند ناخلف محصول لقمه حرام است و احمدی‌نژاد هم محصول لقمه حرامی است که به جهاز هاضمه نظام وارد کردند با این ادعا که این لقمه، درمان است، این لقمه از بهشت است و اولیا خواب‌اش را دیده‌اند. خیلی‌ها باید از «بصیرت» خود حساب بکشند. باید گوشتی که از لقمه حرام بار آمده، آب شود.





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر