امروز، 27 دسامبر 2016، 78 سال تمام از مرگ "اوسیپ
ماندلشتام" میگذرد. او 47 سال عمر کرد.
پسفردا، 29 دسامبر 2016، 36 سال تمام از مرگ "نادژدا
ماندلشتام" خواهد گذشت. او 81 سال عمر کرد.
اوسیپ ماندلشتام از شعرای نامی شوروی در قرن بیست، از
دوستان نزدیک آنا آخماتووا، قربانی دستگاه ارعاب و آدمکشی استالین شد. نادژدا، 26 سال بعد از مرگ شوهرش (سال 1335 ش)، بالاخره اجازه اقامت در مسکو یافت و همان
سال نوشتن کتاب - Hope Against Hope - را درباره
دوران رنج و آزارشان آغاز کرد. ترجمه انگلیسی
این کتاب سال 1349 ش (46 سال قبل) برای نخستین بار در غرب منتشر شد و «خوانندگان
غربی برای اولین بار در جریان زندگی سرشار از رنج و مبارزه اوسیپ ماندلشتام – که
به اعتقاد بسیاری از منتقدان، بزرگترین شاعر روسیه در قرن بیستم است – قرار
گرفتند». جوزف بردوسکی در مقدمه بر این کتاب، در وصف شوروی (روسیه)، از آن به
عنوان «کشوری که در دهههای سی و چهل قرن بیستم با چنان بازدهی بالایی مشغول تولید
بیوههای نویسندگان بود که در اواسط دهه شصت تعداد آنها کفایت میکرد تا یک
اتحادیه صنفی تشکیل بدهند»، یاد کرده است. او درباره نادژدا هم نوشته: «منبع تامین
فرهیختگی و حساسیت منشور نادژدا ماندلشتام، بهترین اشعار روسی قرن بیستم بوده است
و نه رنج و آزار بیسابقهای که او در زندگیاش تحمل کرد.» در همین مقدمه آمده که
«آنچه باعث تقویت و استحکام رابطه زناشویی نادژدا و نیز دوستیاش با آخماتووا شد
یک نکته فنی بود: ضرورت به خاطر سپردن آن چیزهایی که نمیشد به روی کاغذ آوردشان،
یا به عبارت دقیقتر: اشعار اوسیپ ماندلشتام و آنا آخماتوا.»
اوسیپ بار نخست که بازداشت شد، به تبعید فرستاده میشود؛
دوران تبعید که به پایان میرسد، به مسکو باز میگردد. «از صفحات خواندنی کتاب،
مراجعه نادژدا به بوخارین است تا در اولین دستگیری ماندلشتام مداخله کند. ظاهرا
بوخارین موفق میشود نظر استالین را تغییر بدهد. او در یادداشت کوتاهی برای
استالین چنین مینویسد: «ماندلشتام را آزاد کنید. زیرا زمانه حق را به شاعران میدهد.»
... دستگیری دوم، اما بازگشتی ندارد.
امیر جلالی به درستی درباره این کتاب نوشته بود: «شیوه
روایت کتاب در عین سادگی ظاهری پیچیدگیها و شگردهای خاص خود را به همراه دارد.
نادژدا هم زمان زندگی و هم کارنامه ادبی ماندلشتام را بررسی میکند. این زن که
بسیاری از شعرهای ماندلشتام را از حفظ کرده بود و از این طریق بعدها موفق به
انتشار آن شد، هم متن و روش شعری ماندلشتام را توضیح میدهد و هم شرایط حاکم بر
زمانه را. گذشته از شاعر، با روحیات، یأسها و ناتوانیهای ملت شوروی نیز آشنا میشویم.
انگار که راوی میخواهد بگوید ماندلشتام، یکی از همه است. شاعر این آدمها است.
درعینحال به فراخور متن، نویسنده نکاتی را توضیح میدهد که به فهم شعرهای
ماندلشتام کمک بسیار میکند.»
این کتاب با عنوان "امید علیه امید" سال گذشته
برای بار نخست با ترجمه بیژن اشتری (که انصافا به خصوص بابت پانوشتها، باید ستایشاش
کرد)، توسط نشر ثالث روانه بازار کتاب کشور شد.
**
درباره تیتر: ماندلشتام عادت داشت بپرسد: «چرا گلایه میکنید؟
فقط در این کشور است که به شعر احترام میگذارند. در اینجا آدمها به خاطر شعر
کشته میشوند. هیچ جایی در دنیا وجود ندارد که بیشتر از اینجا مردمانش به خاطر
شعر کشتهشوند.» - صفحه 268
نکته: اخیر یک توییت دیدم که نوشته بود ترجمه نام کتاب درست
نیست؛ Hope Against Hope به معنی "امید در عین ناامیدی"
است و نه: "امید علیه امید"(+)
عکس: اوسیپ ماندلشتام (آخرین بازداشت) | نادژدا ماندلشتام
(جوانی)
https://telegram.me/mmoeeni1/1130
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر