1) حتی صرف بر زبان راندن اصطلاح "حقوق شهروندی"
هم میتواند مبارک باشد؛ میخواهد زبان، زبانِ محمود احمدینژاد باشد یا حسن
روحانی. "حق" و "شهروند" کنار هم که بنشینند، همه اقلیم مملکت
سهم "تکلیف شهروندی" نمیشود؛ او باید دست و پاهایش را جمعوجور کند تا
برای "حق شهروندی" هم جایی باشد؛ گیریم برای مدتها نتواند قبول کند که
همه حجم کشور سهم تنها او نیست و بخواهد، "مقاومت" کند. برای درک وسعت
این مقاومت رجوع کنید به ماجرای از رده خارج کردن شعار «انرژی هستهای حق مسلم
ماست»! بعد از این شعار بود که مردم یاد گرفته بودند مثلا «امنیت شغلی حق مسلم
ماست» یا «احترام حق مسلم ماست» و همین طور تا به آخر! چاره این شد که «انرژی هستهای
حق مسلم ماست» ناگهان کنار گذاشته شد چون مایه بدآموزی شده بود!
2) جدیترین و شاید "تنها" خطری که
"حقوق شهروندی" را تهدید و رعایت آن را متوقف میکند، احتمالا
"مصلحت"هایی است که یا خود به خود – به اقتضای تدبیر شئون مملکت - به
وجود میآیند (و طبیعی است) یا به وجود آورده میشوند تا رعایت حقوق شهروندی، به
فراموشی سپرده شود (و این فقره دوم، معمولا با "تمدید" حالتهای فوقالعاده
و القای خصومت و دشمنی "همیشگی" نیروهای اهریمنی صورت میگیرد). تمییز
دادن این دو، گاهی آسان و گاهی دشوار است. آنچه کشور به آن نیاز مبرم دارد، قدرت
تمییز این دو است و اینکه کسانی به راحتی نتوانند "مصلحتتراشی" کنند.
3) مصاحبه اخیر هادی خامنهای درباره بازرسی از وضعیت زندانها
در اوایل انقلاب نشان میدهد که مرحوم امام خمینی حساسیت و دغدغه ویژهای به رعایت
حقوق زندانیان داشتهاند. او که به عنوان بازرس از سوی بینانگذار نظام راهی زندان
شده بوده، در این مصاحبه از جمله گفته: «نوبت فلان بند (زندان) شد، مثلا ۲۰ نفر،
۲۵ نفر بودند آمدند توی حیاط در آن قسمتی که برای اینها در نظر گرفته شده بود، دیدیم
اول کار آن مبصر کلاسشان اینها را جمع کرد و گفت اول باید سرود «خمینی ای امام» را
بخوانید ... اصلا قبول نداشتند اما مجبور بودند که این کار را باید بکنند! خواندند
و بعد هم آخرش تکبیر! از آن طرف هم به ما میگفتند که آقا سیگار هم به ما نمیدهند!
نمیگذارند سیگار بکشیم! ما به آقای لاجوردی گفتیم چرا سیگار به اینها نمیدهید؟ ایشان
گفتند خب برایشان ضرر دارد! گفتم دل شما برای ضرر اینها سوخته است؟ خب ضرر دارد به
عهده خودشان! سیگار میخواهند، به اینها بدهید، چه کار دارید؟ خلاصه یک عذرهایی میآورد؛
ما وقتی گزارش به امام میدادیم، من این دو موضوع را برای امام مطرح کردم! آنقدر امام
عصبانی شدند از این ماجرا، تا شنیدند، همانجا یک لحظه نگذشت، خطاب به احمدآقا گفتند:
احمد! همین الان زنگ بزن به اوین بگو سرود باید قطع شود، سیگار هم باید به همه داده
شود!»
مجموعه گزارشها از بدرفتاری با زندانیان (که مورد بالا
احتمالا باید یکی از معمولیترین آنها بوده باشد)، کار را به آنجا میرساند که
رهبر وقت انقلاب، صراحتا دستور برکناری لاجوردی را صادر میکنند و لاجوردی برکنار
میشود ولی به قول هادی خامنهای: «یکی، دو روز بعدش که ما به اوین رفت و آمد میکردیم
دیدیم تعدادی از بچهها و دوستان خود آقای لاجوردی دارند جعبه شیرینی ميآورند و بين
همه شیرینی پخش میکنند! گفتیم ماجرا چیست؟ گفتند آقای لاجوردی برگشته! داستان چیست؟
فهمیدیم که در این فاصله، در تلویزیون البته با انگیزه حمایت از آقای لاجوردی آن فیلمی
بود که دو، سه نفر از بچههای کمیته را گرفته و شکنجه کرده بودند که خب چند سال از
این ماجرا گذشته بود و نشان هم داده بودند، دوباره نشان دادند ... رفته بودند که امام
را بالاخره به این فکر بیندازند که ایشان صلاح نیست برداشته شود، اگر در این موقعیت
برداشته شود منافقین جری میشوند و بالاخره نظری بود! آن موقع مدیر تلویزیون آقای محمد
هاشمی بود! خلاصه ایشان را برگرداندند یعنی از امام خواستند که مصلحت است که ایشان
برگردند.»
4) احتمالا یکی از مهمترین بخشهای سخنرانی حسن روحانی در
مراسم امضای منشور حقوق شهروندی، این بخش بوده باشد: «قانون اساسی به رییس جمهوری دستور
میدهد که او مسئول اجرای قانون اساسی باشد؛ چرا این وظیفه به دوش رییسجمهوری آمده
است؟ به دلیل این که تنها فردی که در کشور با رای عموم مردم در سطح ملی انتخاب می شود،
رییس جمهوری کشور است.»
این واقعیت (تنگ بودن بینظیر رابطه بین رای همه مردم ایران
با رییسجمهوری)، مهم و انکارنشدنی است؛ تاکید بر این واقعیت، راه را بر حذف پست
ریاستجمهوری دشوار میکند. سالهاست جریان موسوم به اصولگرایی (به رغم قدرت بیرقیب
در نهادهای غیرانتخابی)، از موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری بازماندهاند چرا که
در سطح ملی، فاقد محبوبیت و مقبولیتاند. حتی احمدینژادی که او را مال خود میدانستند،
آنها را قبول نداشته است! روحانی با این جمله، قوت رابطه مستقیم ملت را با جایگاه
رییسجمهوری یادآوری کرده است. شاید از همین رو بتوان مدعی شد، حسن روحانی
"دورتر" یا لااقل "موارد ویژهای" را میبیند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر