حدود 50 روز قبل که ماجرای منع محترمانه احمدینژاد از شرکت
در انتخابات سال آینده علنی شد، نوشتم که «"هر اقدامی" در مواجهه با احمدینژاد
غیر از درخواست برای محاکمه وی در دادگاه، گرفتار آمدن در بازی او و تیم ناپاک او برای
گریز از پاسخگویی به اتهامات و تخلفات در سایه حاشیهپردازیهاست. این گریز، بلافاصله
بعد از اعلام کاندیدا نشدن احمدینژاد میتواند به تلاش این جریان به سوی ایفای نقشی
دیگر در کشور کمک کند.»
بعد از نامه احمدینژاد به رهبری در مورد انصراف از کاندیداتوری،
روزنامه جمهوری اسلامی هم نوشته بود: «یعنی چه فردی که معاون اول او در زندان است و
خودش باید هنوز پاسخگوی اول باشد، به استناد یک دیدار با رهبر انقلاب و نصایح ضروری
و کاملا روشن ایشان، بعد از یک ماه که همه نوع تعبیری را به علت سفر استانی تبلیغاتیاش
به راه انداخت، طلبکارانه از میدان رقابتی که هرگز بختی در آن نداشت بعنوان اطاعت از
سخن رهبری و نه به اراده و خواست خود ترک نماید و برای آینده سیاسی خود مقتدرانه پیام
صادر نماید؟»
حالا برخی رسانهها خبر دادهاند که محمود احمدینژاد در جلسهای
که به تازگی با مشاوران و دستیارانش داشته، گفته که «من قهر نمیکنم اما انتظار هم
نداشته باشند برای گرم کردم انتخابات کاری بکنم.» او که بر خلاف سید محمدخاتمی، حتی
از دوره شهرداری تهران هم تحت پوشش حمایت کامل رسانهای صدا و سیما قرار داشت، به کارکرد
این سازمان هم طعنه زده و گفته: «اگر آقایان انتظار دارند من نقش صداوسیما را بازی
کرده و شور و حالی به انتخابات بدهم، در اشتباهند. من هیچ نقش مشوق و محرکی در انتخابات
ایفا نخواهم کرد» و «دود این سردی انتخابات به چشم نظام خواهد رفت.»
این روحیه "ناز"دار و طلبکارانه او، محصول ناگزیر
افراط در رأفت اسلامی در مواجهه با فساد و تخلفهای 8 ساله اوست. احمدینژاد نشان میدهد
نه تنها هراسی از گرفتار شدن در چنگال عدالت نظام ندارد، بلکه به نوعی خود را عصای
دست نظام میداند که او را تا حد قهر کردن، رنجانده است و باید تاوان بدهد!
دیدن این سطح از وقاحت، سالها پیشتر از این هم میسر بود اما
بصیرت، چشم به گوشه دیگری دوخته بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر