مصطفی ملکیان میگوید وقتی حرف از دین میزنید، مشخص کنید،
کدام دین؟ او معتقد است ما دین را به سه معنا به کار میبریم؛ مثلا در مورد اسلام،
از لفظ اسلام 1، اسلام 2 و اسلام 3 استفاده میکند؛
دین 1: مفاد متون مقدس هر دین است
دین 2: تفاسیر، برداشتها و استنباطهای علما و پیروان
ادیان از دین 1
دین 3: تحقق خارجی دین و افعال متدینان و پیروان آن دین.
.
او معتقد است: «معنویت، لبّ و گوهر دین است» و البته معنویت
را همان دین، نمیداند؛ میگوید: «به معنایی دین مزاحم معنویت است و این وقتی است
که از ما خواسته شود دین نهادینهی تاریخی را با تمام آن چه که به آن آغشته شده
است، بپذیریم.»
ملکیان میگوید: اگر مراد از دین، دین 2 و 3 باشد، به
اعتقاد من، در آینده از بین خواهد رفت. بارها گفتهام در آینده؛ معنویت رشد خواهد
کرد و افق آن بسیار روشن است. اگر بخواهیم
به بشر خدمت کنیم، فقط یک پروژه را باید دنبال کنیم و آن پروژه این است که نه معنویت
را فدای عقلانیت کنیم و نه عقلانیت را فدای معنویت.
.
او در توصیف انسان معنوی، میگوید که انسان معنوی کسی است
که چهار چیز را بخواهد؛ خود را بشناسد (آنچه "من" بودن من به آن است،
تفاوتهایی است که با شما دارم نه تشابهاتی که با شما دارم)، خودش باشد (بود و
نمود منطبق باشند)، خودش را باشد (تمام توجهم معطوف به این باشد که در چه کار و چه
حالتی هستم و در چه وضعی به سر میبرم، در حال مسابقه با خود باشم نه دیگران) و
خودش را بهتر کند (انسان معنوی سعی میکند در هر آنی از آنات خود، نسبت به آنِ
قبلش، علم هر چه بیشتر، نیت هر چه پاکتر و عمل هر چه بهتر داشته باشد).
.
مصطفی ملکیان در تعریف عقلانیت نیز گفته است: عقلانیت متناسب ساختن
میزان دلبستگی و پایبندی به یک عقیده، با شواهدی است که آن عقیده را تایید میکنند.
هر چه میزان دلبستگی و پایبندی شما به یک عقیده، تناسب مستقیمی با شواهدی داشته
باشد که آن عقیده را تایید میکنند، عقلانیتر هستید ... باید به هر عقیدهای، به
همان میزان دلبستگی و پایبندی داشت که شواهد آن را تایید و تقویت میکنند.
.
.
منبع: در رهگذار باد و نگهبان لاله / صص 60، 61، 206 تا 212،
216 و 217
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر