از: یوری کوزوبوکین |
(1)
نه حلقههای بیشمار بصیرتافزایی، نه صدا و سیما و فارس و
کیهان، نه پروژه انگلیسیسازی، نه به رخ کشیدن علاقه وافر داور به پیروزی آن یکی
جناح و نه هیچ منبر و تریبونی، مردم را از رفتن به پای صندوقهای رای ناامید نکرد؛
همان مردمی که نتیجه 45 بر 1 را در انتخابات تهران رقم زدند و نه تنها بسیاری از
چهرههای شاخص اصولگرایی را به مجلس راه ندادند، بلکه هدف توهین و تحقیرهای هفت
ساله (رفسنجانی) را بر صدر نشاندند. این نتیجه، تحقق برخی برنامههای مهم را با
خطر بسیار جدی مواجه کرده است.
.
(2)
اصولگرایان برنده ناامید شدن مردم و در پی آن، کنارهگیری
آنان از صحنه بودهاند. اساسا یکی از دلایل حساسیت در حد مرگ به
"رفراندم" به این دلیل است که در "شُمار" اقلاند و به همین
دلیل، یا زمین بازی را بسته نگاه میدارند، یا بلیت کمتر چاپ میکنند یا صف ورود
به زمین بازی را طولانی و خستهکننده.
.
(3)
کنترل تورم و پاشیده شدن نظام تحریمها، در قالب دیپلماسی و
برجام، مردم را تا حد بسیار زیادی امیدوار کرده است (این انکار رکود نیست البته).
.
(4)
برای قطع نوار پیروزی اصلاحطلبان و جریان اعتدال، بهانههای
امیدواری باید مورد تهاجم قرار گیرد؛ فلاکت اقتصادی رو به تزاید دوران "مذاکرات
بیحاصل" از یادها برده شود، برجام ذلیل شود حتی اگر "نظام" پای آن
را امضا کرده؛ یعنی حاضرند خودزنی کنند، بهسامان بودن و راهبری داهیانه
"نرمش قهرمانانه" را زیر سوال ببرند، سیاهنمایی کنند تا فقط مردم را
ناامید کنند؛ با این پیام که «دولت برجامساز، کارهای نیست.»
.
(5)
ناامید کردن مردم، پاتک است؛ از روی انفعال است و این یعنی،
همچنان «امید، بذر هویت ماست»، نقشه راه است؛ نقشهای چنین شور و شعورآفرین، به
"آرامش" و البته "تیزبینی" محتاج است.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر