(1)
سالهاست هر نقدی به شورای نگهبان را با استناد به این صحبت
بنیانگذار فقید نظام که «هرکس بگوید رای شورای نگهبان کذا است مفسد است»، محکوم و سرکوب
میکنند؛ به طور کاملا طبیعی هم این جمله دیگر را از یاد می برند که «میزان حالی فعلی
افراد است».
واقعا حال فعلی شورای نگهبان همان حال روزگاری است که «هرکس
بگوید رای شورای نگهبان کذا ...»؟
.
(2)
سخنگوی شورای نگهبان که در آستانه اعلام نتیجه بررسی صلاحیتها
استعفا کرده بود (و استعفایش پذیرفته نشد)،
دیروز به ایرنا گفته که در مورد رد و
تایید صلاحیتها همه 12 عضو شورا تصمیم نمیگیرند، خود آیتالله جنتی تا حالا
فرصت نداده بر روند بررسی صلاحیتها نظارت شود، «اگر انشاالله در آینده ایشان (جنتی)
زمینه طرح موضوع و بررسی شیوه احراز صلاحیتها را در جمع 12 نفره مشخص کردند، من هم
اطلاعات به میزانی که بدانم در اختیار رسانه ها قرار خواهم داد»، «میبایست فرصت استماع
نظرات و اخذ دفاعیات (رد صلاحیت شدهها) ها فراهم شود تا بتوانیم تصمیمگیری کنیم اما
هنوز دبیر محترم شورای نگهبان در این باره جلسهای تشکیل ندادهاند».
این اظهارات با صراحتی بیسابقه، روند امور در شورای نگهبان
را نشان میدهد؛ نشان میدهد که تابلوی «شورای» نگهبان، نیاز به اصلاح دارد، نشان
میدهد شورای نگهبان، در تسخیر آیتالله جنتی است که بیهراس از سوالی، قبل از همه
مردم، انتخاب میکند، انتخابات را دو مرحله برگزار میکند که تعداد واجدان شرایط
رای دادن در مرحله اول، حتی همه 12 نفر عضو شورای نگهبان هم نیستند!
.
(3)
اینکه 37 سال بعد از انقلاب اسلامی، حتی به اندازه دو برابر
تعداد صندلیهای مجلس خبرگان (176 نفر) کاندیدا برای این انتخابات وجود ندارد، نشانه
چیست؟ (برای 88 کرسی مجلس خبرگان، 161 نفر تایید شدهاند). نشانه ناتوانی حوزههای
علمیه در تربیت مجتهد؟ نشانه بیعلاقگی مجتهدان به حضور در مجلس خبرگان؟ نشانه فاصله
بین دیدگاه سیاسی "اکثریت" مجتهدان با تیم آیتالله جنتی؟
در برخی حوزهها برای انتخابات مجلس خبرگان، اساسا رقابتی لازم
نیست، "یک رای" هم میتواند کسی را نماینده مجلس خبرگان رهبری کند.
.
(4)
انتخابات در ایران، همچنان به شدت درگیر آرای سلبی است؛ به
الف رای میدهیم تا ب رای نیاورد! ما اما، قدر همین را میدانیم به آن شرط که
تعداد تایید صلاحیتشدهها بیشتر از تعداد صندلیها باشد.
.
(5)
در یکی از یادداشتهای وب سایت باشگاه خبرنگاران جوان میخوانیم:
«در جهنم یا دوزخ مراتب و درجاتی به تناسب شدت
و ضعف جرم گناهکاران در نظر گرفته شده است که آنرا هفت طبقه و بیشتر می دانند؛ از قبیل:
حجیم، جهنم، سقر، سعیر، لظی، هاویه، خطمه، سکران، سجین و بالاخره ویل که چاهی عمیق
و بیانتهاست و در قعر جهنم قرار دارد. به روایتی طبقه هفتم را تابوت نامیدهاند که
در این مورد چنین نقل شده است: طبقه هفتمین – تابوت - جای مخربین و بدعتگذاران است.
در آن عقربی به نام عقرب جراره و ماری به اسم مار غاشیه است که تا هفتصد سر برای او
معلوم کردهاند اما با این همه، عقربهای آن چنان الیم باشد که جهنمیان از زحمت آنها
پناه به مار میآورند.»
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر