عکس: رحیمی 22 خرداد سال قبل از دست رییس، مدال درجه یک خدمت گرفت |
1) قدر مطلقِ محاکمه و صدور حکم برای یک مقام ارشد از طرف
دادگاه، بیتردید ستایش برانگیز است. تکرار این رویه در بازخواست دانهدرشتها قطعاً
به احیا و تداوم اعتماد به دستگاه قضا منجر خواهد شد.
.
2) این بار نخستی نیست که قضا دامن مدیری ارشد را میگیرد. ازجمله
مشهورات این رویه، بیشک محاکمه کرباسچی در سال 77 است. بااینهمه، همه ما هنوز
سیاههای از کسانی را در ذهن و اختیار داریم که حتی زمزمه محاکمه و بازخواستشان هم
به گوش نرسید، نمیرسد و چهبسا نخواهد رسید. همان سالی که کرباسچی محاکمه میشد
گزارش تحقیق و تفحص مجلس پنجم از دوره نخست مدیریت محسن رفیقدوست بر بنیاد
مستضعفان منتشرشده بود. یادم هست با یکی از دوستانی که در پایگاه بسیج مسجد محله
دوست بودم سر این موضوع بحث میکردم که اگر بحث مقابله با فساد است، چرا امثال رفیقدوست
امان دارند؟ دوست منصف من پذیرفت و نهایتاً گفت: «اگر تا 6 ماه دیگر به اتهامات رفیقدوست
رسیدگی نشود، من هم مثل تو میپذیرم که محاکمه کرباسچی، سیاسی بوده است.» محسن رفیقدوست
هیچگاه محاکمه نشد و در آخرین مصاحبهای که از او خواندم، متوجه شدم قصد دارد بعد
از کلی کار اقتصادی و فرهنگی، حالا دامداری راه بیندازد. آن دوست سابق من الان در
دادگستری زنجان پست و عنوان دارد و من بعد از کلی استحاله، شدهام این!
.
3) انتخاب محمدرضا رحیمی بهعنوان معاون اول توسط احمدینژاد،
از معماهایی است که کمتر به آن توجه شد. احمدینژاد در مواجهه با دستور رهبری برای
کنار گذاشتن مشایی از معاونت خود، موضوع را به خود مشایی محول کرد و این خود مشایی
بود که کنار رفت و سپس احمدینژاد آن نامه پر کنایه را به رهبری نوشت و رحیمی را
که همان موقع اگر نگوییم «اشتهار به فساد داشت»، حتما «حُسن شهرت نداشت»، به
معاونت خود برگزید. وقتیکه برای استخدام مدرس ساده آموزشگاه زبان خردسالان باید پاسخ
استعلام حراست آموزش و پرورش مثبت باشد، در جایگاه نفر دوم قوه مجریه کسی نشانده شد
که پرونده لکهداری داشت. احمدینژاد تعمّد داشت؛ او شاید خواسته بود رهبری برای
بار دوم بهصراحت با او مخالفت کند و آن پیامی را که باید، به جامعه مخابره سازد.
کاری که رهبری آن را دو سال بعد و تا ماجرای عزل مصلحی به تأخیر انداخت و شد آنچه
بسیاری خوشباورانه، باور آن را شش سال به تأخیر انداخته بودند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر