اشاره
- افشین والینژاد، روزنامهنگار و عکاس مستند اجتماعی، سابقه كار در بهترين و بزرگترين
خبرگزاريهاي دنيا را از آسوشيتدپرس گرفته تا روزنامههاي اصلاحطلب مانند جامعه و توس با خود دارد. سالها در ژاپن اقامت داشته (و دارد) و در NHK
WORLD از معتبرترين
رسانه هاي سرزمين آفتاب تابان كار كرده. تجربيات او از عكاسي در زلزلههاي متعدد ايران
و بحرانهايي مانند بم و جنگ افغانستان، كمكش كرد تا در فاجعه سونامي ژاپن (اسفند
89)، پرمخاطبترين عكسهاي جهان را بگيرد. او اخیرا (23 مهر 91) و در مدت اقامتش در
ایران، با روزنامه اعتماد مصاحبهای کرده که به نظرم از دو وجه قابل توجه است؛ «نقش
اطلاعرسانی به موقع در بحران» و دیگر؛ «مقایسه کمکرسانی در ایران و ژاپن». متن کامل
مصاحبه را اینجا (+) بخوانید. من بخشی از مصاحبه را که به مقایسه کمکرسانی در ژاپن
و ایران می پردازد، خلاصه کردهام که در ادامه می خوانید. او به تفاوت مهمی در
فرهنگ ژاپنی و ایرانی اشاره دارد. احتمالا بعد از خواندن این بخش از مصاحبه با من
همنظر خواهید بود که صدا و سیما در توجه عالمانه به مسئله علاقمندی قلبی
ایرانیان برای کمک فوری به آسیبدیدگان، در اطلاعرسانی اولیه بعد از زلزله اخیر
آذربایجان، کوتاهی بسیاری کرد.
.
.
او می
گوید: «در ايران و ژاپن با دو فرهنگ به كلي متفاوت روبه رو هستيم. در ژاپن همه چيز
نظم، سازمان و برنامه دارد و كسي اجازه، توان و اعتماد به نفس عمل خارج از برنامه را
ندارد. 10 روز اول سونامي كه براي پوشش خبري در شمال ژاپن بودم، به هر يك از دوستان
كه گفتم براي مناطق بحران زده ميخواهيم كمك ببريم، عدهيي گفتند بايد كمكها را به
صليب سرخ بدهيم. نمي توانستند فكر كنند مي شود به مردم بدون واسطه يك سازمان رسمي و
نهاد كمك كرد. آدم هاي خوبي بودند ولي نمي توانستند تصور كنند ميتوان به راحتي به
مردم آسيب ديده كمك رساند. در ايران مساله به كلي فرق دارد. در اينجا، در لحظات اول
بحران سازمانها نيستند كه وارد مي شوند، مردم به طور فردي تصميم ميگيرند كه براي
كمك اقدام كنند و خيلي هم بد نيست، مردم در ايران، قدرت تصميمگيري شخصي دارند و بر
پايه اين تصميم، به طور برقآسا براي كمك عمل مي كنند (...) دو هفته يا بيشتر شمال
ژاپن بودم و فهميدم حالاحالاها دولت نميتواند كمك كند، در فيسبوك فراخوان كمك دادم
و بيش از هزار ايميل به آشنايان زدم و گفتم غير از پول و جنس دست دوم، كمكها را به
منزل من بفرستيد، از 6 مليت، ايراني، هلندي، كانادايي، سويسي، امريكايي و ويتنامي كمك
جمع شد. ولي يك نفر ژاپني هم براي كمك به مردم نيامد (...) چكيده برداشتهاي 20 سالهام
در خبرنگاري و عكاسي بحران اين است كه در يكي دو هفته اول و در اوج بحران كه امدادرساني
و نجات جان انسانها مطرح است، در ايران از همه جاي دنيا بهتر عمل مي شود. اين اعتبار
را به دولت و هلال احمر و سازمان ها نمي دهم، اعتبار جز به همت بيدريغ و عشق بيادعا
و بي انتظار و بي توقع مردم شريف ايران نيست. اين يك فرهنگ ستودني است كه بايد به آن
افتخار شود. كمتر كسي مانند من در شرايط مشابه در بحرانهاي طبيعي و غيرطبيعي كشورهاي
مختلف بوده: با قاطعيت تمام مي گويم ايران و ايراني از همه جاي جهان حتي از ژاپن كه
ثروتمند و سازمان يافته است، بهتر عمل مي كند. اين در دو هفته اول است و ما بيش از
آن نمي رويم. در زلزله قائن سال 76 كه آقاي رفسنجاني رييس جمهور بود، او بلافاصله با
هليكوپتر به قائن آمد. ما سه نفر عكاس بوديم با آقايان شانديز و صياد كه جزو نخستين
نفرات رسانه يي در منطقه بوديم. شب اول بود و 10 ساعت از زلزله گذشته بود ولي ميديديم
در روستاهاي دورافتاده، همه جا نان لواش، چادر و آب موجود بود ... در اكثر زلزلههاي
اخير، ساعات اوليه وقوع رسيدهام. در زلزله بم، با يك شب تاخير رسيدم. در زلزله اخير
آذربايجان كه رسيدم، همه كساني كه با آنها حرف زدم مي گفتند كمكهاي مردمي بدون سازماندهي
به مراتب از هلال احمر و وزارت كشور سريعتر رسيد و اين فرهنگ قابل ستايش يك ملت است.
بايد به آن افتخار كرد. البته اين مشكل است كه بعد از دو ماه هنوز ساختمان در آنجا
ساخته نشده و ژاپن در اينجا از ما جلو مي زند، چون در درازمدت، برنامه ريزي در ژاپن
بسيار بهتر است ...»
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر