تا
حالا از یک آخوند درباره «صد سال تنهایی» مارکز نقدی خوانده یا حتی شنیده اید که نقدی
نوشته شده باشد؟
و
نوشته باشد که «این نثر نیرومند و جادویی که ناچار نیرومندتر از ترجمه آن است می تواند
ذهنیت را با شتابش غافل کند و جذبه های گوناگونی را در آن زنده گرداند»
آخوندی
را می شناسید که تا قبل از 13 سالگی اش، همه کتاب های صادق هدایت را خوانده باشد؟
و
نه فقط برای صد سال تنهایی، که برای سووشون، کلیدر، رازهای سرزمین من، زمستان 62، سگ
و زمستان بلند، طوبی و معنای شب، یکیلا و تنهایی او ... حرف و نقد داشته باشد؟
و
تازه ادبیات، یک شاخه باشد از شجره طیبه متفاوت بودن اش
.
.
.
.
او علی صفایی حائری بود
امروز
- 22 تیر - سیزده سال تمام از درگذشتش می گذرد؛ توی تصادف از دنیا رفت
در
راه زیارت امام هشتم
.
.
.
باورم نمیشه همچین کسی وجود داشته باشه ! ممنون از معرفی ات
پاسخحذف