(1)
دو روز بعد از آن که معاون اجتماعی فرمانده نیروی انتظامی کشور، سردار کارگر، از لباس لیلا حاتمی در جشنواره کن با عنوان «مستهجن»! یاد کرد، برخی وب سایت های خبری اصولگرایان پا را فراتر گذاشته، بُعد امنیتی نیز به پوشش برخی هنرمندان در آن سوی مرزها دادند(+) و سپس برای نخسیتن بار (احتمالا) نیروهای پلیس یک کنسرت موسیقی را به دلیل آن چه پوشش نامناسب حضار خوانده می شد، به کل مختل و تعطیل کردند.(+)
سینه امن و امان و دایره استانداردهای خود ساخته اصولگرایان رفته رفته تنگ تر می شود، یا اینکه دوست دارند حواس جامعه را از مهمّات جاری کشور منحرف کنند، هر چه هست، «حجاب» به یک گره تبدیل شده؛ گرهی که عده ای ظاهرا برای حاکم کردن شاخص های خود و مانور قدرت، به راحتی به آن ابعاد امنیتی نیز می دهند!
فصل گرما که از راه می رسد ماموران پلیس موظف به تذکر و بازداشت و اخد تعهد از بدحجاب ها می شوند، گاهی بین خود حاکمان در باره نوع برخورد اختلاف پیش می آید و این همه در حالیست که به طور آشکاری، مدام بین استانداردهای حکومتی حجاب و آن چه نزد مردم رواج پیدا می کند، فاصله می افتد. همین مسئله البته باعث ایجاد فضای دو قطبی نزد عامه مردم نیز شده؛ در یک سو کسانی حجاب را کاملا اختیاری می دانند و صرفا در مجامع عمومی، و از سر اجبار و قهر، خود را ملزم به حفظ نیم بند آن می کنند و در دیگر سو، کسانی همه ارزش های مورد سفارش اسلام را در کفه ای قرار می دهند و حجاب بانوان را در کفه ای دیگر.
سئوال مهم در این بین شاید این باشد که از کجا به این جا رسیده ایم؟
.
(2)
آرشیو روزنامه اطلاعات نشان می دهد که حدود 20 روز بعد از پیروزی انقلاب، برای نخستین بار امام خمینی از قم درباره حجاب زنان دستوری صادر کرده. در خبری که در این باره در شماره روز 16 اسفند 57 روزنامه اطلاعات منتشر شده، به نقل از رهبر فقید انقلاب آمده: «زنان اسلامی باید با حجاب بیرون بیایند نه اینکه خودشان را بزک کنند.» بعد به نقل از «آقای کرباسچی» در کمیته تبلیغات امام در تهران از طرف امام خمینی اعلام شده که «کار در ادارات ممنوع نیست اما باید زنان با حجاب اسلامی باشند.»
.
همین فاصله در اعلام نخستین بار الزام حکومتی برای حجاب نیز نشان می دهد که در مقطع پیش از پیروزی انقلاب، روی حجاب اجباری صحبت و تاکیدی نبوده گو آن که حضور بانوان «بی»حجاب در راهپیمایی های ضدسلطنتی نیز موید آن است. سه روز بعد از اعلام دستور امام خمینی، اعتراض ها شروع می شود. روز 19 اسفند زنان معترض در مقابل دادگستری تجمع و بیانیه ای نیز صادر می کنند. همزمان دفتر رهبری انقلاب اطلاعیه ای صادر و اعلام می کند: «بر اساس خبرهای رسیده، گروهی جنایتکار و خیانت پیشه تحت عنوان کمیته مزاحم بانوان محترم شده و به ایشان توهین می کنند.» این اطلاعیه سپس از مجازات شدید این افراد خبر می دهد. فردای روز تجمع زنان در مقابل دادگستری، آیت الله طالقانی سعی می کند فضای پیش آمده را تلطیف کند. روزنامه اطلاعات موضع گیری های وی را تحت عنوان «آیت الله طالقانی: در مورد حجاب اجبار در کار نیست» تیتر نخست می کند. مرحوم آیت الله طالقانی در یک برنامه رادیو – تلویزیونی ضمن آن که سهم زنان در پیروزی انقلاب را مورد تحسین و تاکید قرار می دهد، حجاب را یک مسئله سنتی و تاریخی ایران و شرق می داند، نظر امام خمینی را مطابق موازین اصول دین مبین اسلام می داند و آن را به مصلحت زنان اعلام می کند، و البته می گوید که «اشتباه می کنند خانم های ما که اگر یک روسری روی سرشان بگذارند، اینها از حیثیت آنها کم خواهد شد و از شخصیت شان کاسته خواهد شد. نه، بلکه از این جهت که قطع نظر از مسلمان بودن حافظ سنت شرقی هستند و این سنت شرقی اصالت دارد.»
.
همزمان مرحوم آیت الله ربانی شیرازی – نماینده وقت امام در جنوب کشور – می گوید: «زنان در انتخاب چادر و یا پوشش اسلامی آزادند.» وی می گوید: «مفهوم حجاب چادر نیست. لباس آبرومندی که جلب توجه نکند و موهای زنان را بپوشاند کافی است.»
.
21 اسفند اعلام می شود که راهپیمایی اعتراضی زنان علیه «حجاب تحمیلی» منتفی شده؛ «چون به نکات مورد نظر خود در مورد لغو تحمیل حجاب دست یافته ایم دلیلی ندارد که راهپیمایی انجام شود و بدین منظور به جای راهپیمایی به بحث و گفتگو با یکدیگر می پردازیم.»
.
با این حال راهپیمایی های اعتراضی برگزار می شود؛ از جمله در محوطه دانشگاه تهران. در این تجمع، مردان موافق و مخالف حجاب نیز حضور می یابند. روزنامه اطلاعات در شماره 21 اسفند خود نوشته: «صبح دیروز هزاران نفر از زنان به یک راهمپیایی به سوی میدان آزادی دست زدند که تا ساعت 4 بعد از ظهر ادامه داشت.» یک عده نیز در حالی که کفش هایشان را به عنوان اعتراض از پا در آورده بودند در مقابل ساختمان تلویزیون بر زمین نشستند و شعار دادند.
لیلا حاتمی در جشنواره کن |
سینه امن و امان و دایره استانداردهای خود ساخته اصولگرایان رفته رفته تنگ تر می شود، یا اینکه دوست دارند حواس جامعه را از مهمّات جاری کشور منحرف کنند، هر چه هست، «حجاب» به یک گره تبدیل شده؛ گرهی که عده ای ظاهرا برای حاکم کردن شاخص های خود و مانور قدرت، به راحتی به آن ابعاد امنیتی نیز می دهند!
فصل گرما که از راه می رسد ماموران پلیس موظف به تذکر و بازداشت و اخد تعهد از بدحجاب ها می شوند، گاهی بین خود حاکمان در باره نوع برخورد اختلاف پیش می آید و این همه در حالیست که به طور آشکاری، مدام بین استانداردهای حکومتی حجاب و آن چه نزد مردم رواج پیدا می کند، فاصله می افتد. همین مسئله البته باعث ایجاد فضای دو قطبی نزد عامه مردم نیز شده؛ در یک سو کسانی حجاب را کاملا اختیاری می دانند و صرفا در مجامع عمومی، و از سر اجبار و قهر، خود را ملزم به حفظ نیم بند آن می کنند و در دیگر سو، کسانی همه ارزش های مورد سفارش اسلام را در کفه ای قرار می دهند و حجاب بانوان را در کفه ای دیگر.
سئوال مهم در این بین شاید این باشد که از کجا به این جا رسیده ایم؟
.
(2)
آرشیو روزنامه اطلاعات نشان می دهد که حدود 20 روز بعد از پیروزی انقلاب، برای نخستین بار امام خمینی از قم درباره حجاب زنان دستوری صادر کرده. در خبری که در این باره در شماره روز 16 اسفند 57 روزنامه اطلاعات منتشر شده، به نقل از رهبر فقید انقلاب آمده: «زنان اسلامی باید با حجاب بیرون بیایند نه اینکه خودشان را بزک کنند.» بعد به نقل از «آقای کرباسچی» در کمیته تبلیغات امام در تهران از طرف امام خمینی اعلام شده که «کار در ادارات ممنوع نیست اما باید زنان با حجاب اسلامی باشند.»
.
یک زن بی حجاب در راهپیمایی انقلابی |
پیروزی انقلاب |
همزمان مرحوم آیت الله ربانی شیرازی – نماینده وقت امام در جنوب کشور – می گوید: «زنان در انتخاب چادر و یا پوشش اسلامی آزادند.» وی می گوید: «مفهوم حجاب چادر نیست. لباس آبرومندی که جلب توجه نکند و موهای زنان را بپوشاند کافی است.»
.
21 اسفند اعلام می شود که راهپیمایی اعتراضی زنان علیه «حجاب تحمیلی» منتفی شده؛ «چون به نکات مورد نظر خود در مورد لغو تحمیل حجاب دست یافته ایم دلیلی ندارد که راهپیمایی انجام شود و بدین منظور به جای راهپیمایی به بحث و گفتگو با یکدیگر می پردازیم.»
.
با این حال راهپیمایی های اعتراضی برگزار می شود؛ از جمله در محوطه دانشگاه تهران. در این تجمع، مردان موافق و مخالف حجاب نیز حضور می یابند. روزنامه اطلاعات در شماره 21 اسفند خود نوشته: «صبح دیروز هزاران نفر از زنان به یک راهمپیایی به سوی میدان آزادی دست زدند که تا ساعت 4 بعد از ظهر ادامه داشت.» یک عده نیز در حالی که کفش هایشان را به عنوان اعتراض از پا در آورده بودند در مقابل ساختمان تلویزیون بر زمین نشستند و شعار دادند.
.
با این وجود سال 57 و 58 و بهار سال 59 نیز می گذرد. یعنی بیش از 16 ماه. روز یازدهم تیرماه 59 روزنامه اطلاعات تیتر می زند که «زنان با پوشش اسلامی به اداره می روند»، وزارتخانه ها و موسسات به صورت «جداگانه» دستورالعمل حجاب اسلامی صادر می کنند. سرپرست وقت وزارت کشور، آیت الله مهدوی کنی، اعلام می کند که «به خانم ها این تذکر را داده ایم که محل کار از منزل و مهمانی جداست و خانم ها می بایست در محل کار خود لباسی که در شان کار است بپوشند نه لباسی که در حد مهمانی و ضیافت هاست.» همان طور که واضح است حجاب به معنای استاندارد مورد نظر حاکمیت، 16 ماه پس از انقلاب و صرفا در محیط کار اجباری می شود.
چهار سال بعدتر، در 4 مرداد سال 63، روزنامه اطلاعات از راهپیمایی علیه بی حجابی خبر می دهد. حجاب به مسئله تبدیل شده است.
.
(3)
کاندیدای مورد حمایت اسلامگرایان مصر در انتخابات ریاست جمهوری، بعد از راه یافتن به مرحله دوم انتخابات گفته که «زنان را آزاد می گذاریم تا هر پوششی را که مناسب می دانند، انتخاب کنند.»(+)
برخی تصاویر مخابره شده نیز از جریان آن چه بیداری اسلامی یا بهار عربی خوانده می شود، از حضور زنان «بی»حجاب در تجمعات علیه حکام مستبد عرب خبر می دهد.
حتی گذشته از این، اجباری بودن حجاب را در چند کشور مسلمان و برای چه درصدی از بیش از یک میلیارد نفر سراغ دارید؟
.
(4)
چرا اعلام اجباری شدن حجاب به بعد از پیروزی انقلاب، به بعد از رفراندم، به بعد از انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و به بعد از انتخابات ریاست جمهوری و مجلس موکول شد؟
در باور کسانی چرا و بر چه مبنایی وزن حجاب در بین شعائر مذهبی از برخی شعائر دیگر بیشتر است؟ چرا اجبار و تحمیل در حجاب مورد توافق همه مسلمانان نیست؟
چرا حجاب به مسئله امنیتی تبدیل می شود؟ آیا در این گرد وخاک کردن ها، قرار است چیزی دیده نشود؟
.
یک خواننده وبسایت خبری اصولگرای مشرق، زیر خبر بازداشت بانوان بدحجاب در برج میلاد نوشته: «جالبه ... هر وقت قرار گرونی بشه بگیر و ببند تو بوق و کرنا میشه ... قطعا قرار به زودی فاز دوم هدفمندی اجرا بشه که اینا رفتن پیشواز»(+). این سطح باور بسیاری به میزان صداقت برخورد قهرآمیز با بدحجابی است.
.
.
.
زن «بی» حجاب در کنار سایر معترضان؛ دوران انقلاب |
با این وجود سال 57 و 58 و بهار سال 59 نیز می گذرد. یعنی بیش از 16 ماه. روز یازدهم تیرماه 59 روزنامه اطلاعات تیتر می زند که «زنان با پوشش اسلامی به اداره می روند»، وزارتخانه ها و موسسات به صورت «جداگانه» دستورالعمل حجاب اسلامی صادر می کنند. سرپرست وقت وزارت کشور، آیت الله مهدوی کنی، اعلام می کند که «به خانم ها این تذکر را داده ایم که محل کار از منزل و مهمانی جداست و خانم ها می بایست در محل کار خود لباسی که در شان کار است بپوشند نه لباسی که در حد مهمانی و ضیافت هاست.» همان طور که واضح است حجاب به معنای استاندارد مورد نظر حاکمیت، 16 ماه پس از انقلاب و صرفا در محیط کار اجباری می شود.
چهار سال بعدتر، در 4 مرداد سال 63، روزنامه اطلاعات از راهپیمایی علیه بی حجابی خبر می دهد. حجاب به مسئله تبدیل شده است.
.
(3)
حامیان حزب اسلامگرای النهضه تونس |
برخی تصاویر مخابره شده نیز از جریان آن چه بیداری اسلامی یا بهار عربی خوانده می شود، از حضور زنان «بی»حجاب در تجمعات علیه حکام مستبد عرب خبر می دهد.
حتی گذشته از این، اجباری بودن حجاب را در چند کشور مسلمان و برای چه درصدی از بیش از یک میلیارد نفر سراغ دارید؟
.
(4)
راهپیمایی روز جهانی زن، تهران، اسفند 57 |
چرا اعلام اجباری شدن حجاب به بعد از پیروزی انقلاب، به بعد از رفراندم، به بعد از انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و به بعد از انتخابات ریاست جمهوری و مجلس موکول شد؟
در باور کسانی چرا و بر چه مبنایی وزن حجاب در بین شعائر مذهبی از برخی شعائر دیگر بیشتر است؟ چرا اجبار و تحمیل در حجاب مورد توافق همه مسلمانان نیست؟
چرا حجاب به مسئله امنیتی تبدیل می شود؟ آیا در این گرد وخاک کردن ها، قرار است چیزی دیده نشود؟
.
یک خواننده وبسایت خبری اصولگرای مشرق، زیر خبر بازداشت بانوان بدحجاب در برج میلاد نوشته: «جالبه ... هر وقت قرار گرونی بشه بگیر و ببند تو بوق و کرنا میشه ... قطعا قرار به زودی فاز دوم هدفمندی اجرا بشه که اینا رفتن پیشواز»(+). این سطح باور بسیاری به میزان صداقت برخورد قهرآمیز با بدحجابی است.
.
.
.
اگر مانتوی بلند میپوشم و وقتی خواهر تزکر دهنده را دیدم موهایم را در روسریم پنهان میکنم مطمئن باشید اعتقادم به اسلام بیشتر نشده بلکه اعتقادم کمتر هم شده چون ریا و مخفی کاری و ... را من اموخت ... ببخشید که این اعتراف رو کردم!
پاسخحذفو البته یه خاطره که بد نیس بگم : روزی با یه دوستام و دوست پسرش داشتیم تو پارک قدم میزدیم گشت ارشاد اومد گیر داد بمون : اول حجاب بعدم نسبت که البته با تلفن به خانواده ها حل شد چون خانواده ها میدونستن.به خواهر چادری گفتم : چرا با جوونا اینجوری میکنین؟تو پارکم گیر میدین؟خوبه فقط برن باغ و بعدشم همه کار کنن؟دختره بترسه از شما با پسره بره باغ بعدشم خدایی نکرده پسره بد دربیاد و ....
میدونین چی گف؟ به شرافتم قسم برگشت گف : مهم نیس برن کجا فقز تو ملاعام نباشه و جلو چشم ما!!!!!
اونوقت میخواین ما پلیس رو دوست مردم بدونیم؟!!!!!
این حرف رو که شنیدم واقعا به تمامشون بی اعتقاد شدم...حتی کلانتری و گشت و .... :( :(
سلام ممنون از مطلبی که نوشتید، میخواستم با دوستمون که مطلبی در نظرات نوشتند یه صحبتی داشته باشم. مطمئن باشید که اگر ما میخواستیم حکومت را مصداق اسلام محسوب کنیم، خیلی ها قبلا کافر شده بودند. همانطور که شناختن هر دینی با مطالعه و بررسی زندگی بزرگان آن حاصل میشود، اسلام هم همینطور است.
پاسخحذف