۱۳۹۰ بهمن ۲۶, چهارشنبه

چهارپاره – 60


(1)
نیکلای کریلنکف، کمیسر قضایی لنین گفته بود: «ما نباید فقط به اعدام مجرم اکتفا کنیم. اعدام بی گناهان توده ها را بیشتر مرعوب خواهد کرد.» - ص 832
.
(2)
استالین گفته بود: «انقلابیونی که از وحشت و ترور به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده نکنند، «گیاهخوارانی» بیش نیستند.» - ص 217
.
(3)
«در دوران وحشت استالینی، آنّا آخماتوا (+) مدت هفده ماه تمام روزها را در صف های بلندی سپری کرده بود تا اثری از پسرش که در اوج تصفیه ها بازداشت شده بود، بیابد. او در مقدمه ی بر شعرش، نوشت: «روزی از آن روزها یک نفر در صف، مرا شناخت. زنی با لبانی کبود در کنار من ایستاده بود. البته او چیزی درباره من نشنیده بود، اما یک باره آن خلسه ای که برای همه ما عمومیت دارد به او دست داد. در گوشم نجوا کرد، و آن زمان همه با نجوا سخن می گفتند، آیا می توانی این وضع را  توصیف کنی؟ پاسخ دادم آری می توانم. چیزی شبیه سایه یک لبخند بر آنچه که زمانی صورتش بود، پدیدار شد.» - ص 200
.
(4)
یقین می‌دانم که سرنوشت ما چیست
و چه در پیش داریم،
زمان دلیری فرا رسید
و دلیری، ما را فراموش نتواند کرد.
بی‌هراس، در میان صفیر گلوله‌ها، می‌میریم
و نمی‌گرییم.
.
آنا آخماتوا / ترجمه سیروس طاهباز
.


پ.ن : سه پاره اول از کتاب «آخرین روزهای امپراتوری شوروی»، نوشته دیوید رمنیک، ترجمه حسین آهویی، انتشارات اطلاعات
.

۴ نظر: