منوچهر متکی ِ سابق (!) از انگلیس خواسته بود در مقابل دانشجویان معترض، خویشتن داری کند. وزارت خارجه هم به سفیر انگلیس بابت برخورد پلیس با دانشجویان معترض تذکر داده ... فکر می کنید اصلا کسی به فکر بیمه بیکاری "سنگ پای قزوین" بوده تو این روزگار نامردی ها؟
*
یعنی واقعا مدیریت جهان حق ما بوده، حقمان را این استکبار ضایع کرده؛ ذلیل مرده ... "وزیر کشور" مصاحبه کرده و گفته "دستور داده شده تا تمام فواره های پاركهای سطح شهر را برای مبارزه با آلودگی هوا روشن كنند"؛ این یه موردو من نشنیده بودم قبلا. چشاتون گشاد شد؟ فک تون چسبید زمین؟ حقمونه خب! ... یعنی باید بتّرکه چشم حسود با این مغزهای فرار نکرده ای که داریم ما در صدر امور. بگذارید این یکی رو هم بگم: سکینه محمدی را کشانده اند جلوی دوربین تا صحنه قتل را بازسازی کند. قاتل وقتی می خواهد عمل خطیر تزریق عضلانی انجام دهد، محل را با پنبه الکلی ضد عفونی هم می کند! تصورش را بکنید که چه قاتل مهربانی است این سکینه محمدی. می خواسته طرف را بکشد ولی راضی نبوده از محل تزریق میکروبی چیزی وارد بدن مقتول شود و عفونت بکند. بمیرم الهی ... و یعنی این ذهن های خلاق قسمت دشمنامون بشه الهی
*
سر کار گذاشتن مردم شغلی شده برای خودش ... گفته اند می خواهند در یکی از پرتردد ترین خیابان های زنجان مونوریل اجرا کنند! ... یک خیابان روی کف زمین را سال هاست به آخر نبرده اند، دو تا خیابان را از دو طرف نتوانسته اند صاف برسانند به هم. بعدم چی؟ "مونوریل"؟! شما ایستگاه های تاکسی را مدیریت کنید، باقی الصالحات شما برای هفت پشت ... اصلا برای کی داریم می گیم اینا رو. مهم اختصاص ده میلیارد تومن بودجه و پول بی زبونه از خزانه ملت برای یک رویا، برای جلسه های بی ته و سر، ماموریت های بهمان و خرید های فلان، برای بهانه تراشی جهت مذکرات شب نشینی مردم
*
این پست را سه روز است که نوشته بودم و منتظر چهارشنبه بودم برای انتشار. غیر از "پاره چهارم" که کلا عوض شد، پاک شد، بقیه همان بود که بود، با اصلاحاتی جزیی. این را نوشتم که گفته باشم حس این پست، حس امروزم نبود؛ عاریه بود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر