در انتخابات 22 خرداد شاهد بودیم که احمدی نژاد سعی فراوانی داشت تا با مطرح شدن به عنوان سمبل مبارزه با مافیای قدرت و ثروت، رأی توده های مختلف را جلب کند. بخش وسیعی از انتخاب کنندگان وی، به دلیل جبهه گیری شدید و بی سابقه اش در برابر هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری به وی رأی داده اند. این چیزی است که مرکز تحقیقات صدا و سیما هم به آن اذعان کرده و گفته پس از مناظره احمدی نژاد با میرحسین، رأی نامزد اصلی اصولگرایان رشد چشم گیری یافته است. حتی اگر چنین امری رسماً اعلام نمی شد، می توانستیم با اندک نگاهی به فضای جامعه به این نتیجه برسیم که طیف قابل توجهی از مردم به دلیل اتهام افکنی احمدی نژاد به هاشمی و ناطق و فرزندانشان به وی گرایش پیدا کرده اند. حال اگر به مقوله انتخابات از زاویه یک معامله میان انتخاب شونده و انتخاب کننده نگاه کنیم، خواهیم دید که با توجه تبرئه صریح هاشمی و ناطق نوری در خطبه های 29 خرداد رهبری، یکی از دلایل اصلی رأی بخشی از مردم به وی با چالش مهم شرعی و اخلاقی رو به رو شده است. یک سوی معامله انتخابات یعنی رأی دهندگان، اکنون با کذب بودن اتهامات وارده به هاشمی و ناطق مواجه شده و به این نتیجه رسیده اند که سرشان کلاه رفته و از نفرت نهادینه شده آنها به هاشمی و ناطق، سوء استفاده شده تا برای احمدی نژاد رأی بیشتری جمع شود. آنها اکنون مغبون این معامله اند و پی برده اند که قرار نبوده با هاشمی و ناطق برخوردی شود. بلکه فقط قرار بوده احساسات آنها را تحریک کنند تا رأی یک نامزد افزایش یابد. جدای از این مسأله که در این انتخابات تقلب مؤثری صورت گرفته یا نه، اکنون باید بزرگان و متولیان فرهنگی و دینی کشور به این مسأله مهم توجه کنند که پیروزی احمدی نژاد با این چالش مهم شرعی و اخلاقی رو به روست. قابل انکار نیست که بخش وسیعی از رأی دهندگان به احمدی نژاد انتظار داشته اند که با انتخاب او، طومار مافیایی به نام "خاندان هاشمی و ناطق" برچیده شود. آنها روی این مبنا به احمدی نژاد رأی داده اند و اکنون که مشخص شده چنین مسأله ای یا وجود خارجی ندارد و یا قرار نیست با آن برخوردی شود، آیا این حق هم برای رأی دهندگان محفوظ است که رأی خود به احمدی نژاد را پس بگیرند؟ واضح است که آنها مغبون این معامله اند و حق شرعی دارند که خود را از این غبن و ضرر بزرگ رها کنند. علاوه بر این، صلاحیت فردی احمدی نژاد نیز با چالش مهم دینی و اخلاقی رو به روست و او با تهمت زدن به چند انسان توانسته وزنه خود را سنگین تر کند. متولیان فرهنگی و دینی جامعه باید متوجه باشند که اگر این دو شبهه جدی شرعی و اخلاقی را حل نکنند، پیامدهای سنگین تری را متوجه خود و کشور خواهند کرد. باب شدن چنین پدیده ای سبب ریشه کن شدن بسیاری از بنیان های اخلاقی و فرهنگی جامعه خواهد شد و مسؤولیت مستقیم آن متوجه کسانی است که این شبهه جدی شرعی و اخلاقی را نادیده گرفته اند. امیدوارم پیش از آنکه این برادرکشی های آشکار ادامه یابد و دوپاره شدن ملت جدی تر شود، فکری اساسی برای این شبهات شود. حتی اگر میرحسین از ادامه اعتراض منصرف شود ( که احتمال آن بسیار کم است)، عدم حل این چالش می تواند بهای سنگینی برای مردم، کشور و نظام داشته باشد.یک بار دیگر هم گفته ام که اگر انقلاب اسلامی را مرادف با نام امام خمینی بدانیم، بدون تردید جمهوری اسلامی مرادف با نام هاشمی رفسنجانی است و نادیده گرفتن این امر، قطعاً به سود نظام نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر