۱۳۸۵ مهر ۱, شنبه

یاد گذشته

امروز اول مهر است ... به یاد اول مهر بیست و پنج سال پیش می افتم ... روزی که من هم دانش آموز شدم. من از قبل از مدرسه رفتن هم علاقه عجیبی به سیاه و خط خطی کردن کاغذ داشتم. مثل حالا! ولی خب الان مستقیما تایپ می کنم و کاغذ حرام نمی شود! یادم هست چند روز قبل از مدرسه رفتن به رسم آن روزهای خودمان، پدر برایم دفتری خرید. من هم فکر کردم این هم از آن دفترهایی است که درست شده تا به عشق خودم در آن خطی خطی کنم و در اوج خلاقیت نقاشی، ولی نگو این دفتر قرار است اولین دفتر دانش آموزی من باشد! روز مدرسه سوار ترک موتوری شدم که برادرم علیرضا می راند و رفتیم مدرسه که آن روزها اسمش "قدس" بود. تا رسیدم یادم آمد که هیچ دفتر و قلمی با خودم نیاورده ام. علیرضا برگشت و برایم دفتر و قلم از خانه آورد. دفتر اما از همه دفترهای قبلی ام لاغرتر بود. دقت که کردم دیدم این همان دفتری است که صفحات سیاه شده اش کنده شده ! ... همین الان هم یادم هست در کدام کلاس و کدام تخت دبستانمان می نشستم. معلم مان آقای تقی واعظی بود. همه این حروفی که این روزها از آن ها کمک می گیرم تا حس و منظور خودم را منتقل کنم یا جرعه ای از حس و منظور دیگران را بچشم برای اولین بار از آقای واعظی آموختم. خدا حفظش کند. هر وقت که می بینمش گویی به بیست و پنج سال پیش پرتاب می شوم! ... /ا
نکته (!): همیشه از غرق شدن در حس گذر زمان نوعی سرما و دلتنگی وجودم را در بر می گیرد. حسی که نمی دانم چرا دوستش دارم! شاید به همین دلیل است که تماشای فیلم درخت گلابی مهرجویی را خیلی دوست دارم. این فیلم لبریز از حس گذر زمان است. /ا

۵ نظر:

  1. من هم این روزها اد اول مهر و مدرسه افتادم و اشاره ای هم کردم

    پاسخحذف
  2. کاش میشد نظرت را درباره ویژه نامه البرز خرم برایم بفرستی

    پاسخحذف
  3. خبر اول :از دوشب آینده یعنی هنگامی که هلال ماه رمضان رؤیت شود و هوای زمین عوض شود ورایحۀ خوش این ماه در تمام زمین پخش گردد به مدت یک ماه ، خداوند رحمت ومهربان تمام نعمت ها وبرکاتش را به صورت ویژه همانند باران شدید از آسمان به زمین فرومی فرستد وبه زودی زود،حکم به زنجیره شدن تمام شیاطین به دستورخداوندبه وسیله فرشتگان آسمانی می رسد ،از همه مهمتر این که برهر یک ازبرای شما امت واحدۀ محمّد(صلی الله علیه وآله)هفت فرشته فرستاده می شود .
    قدر این ماه را بدانیم چون به مدت 30 روزآن هم یک بار در سال از شردشمن قدیمی ومغرور ، در امان هستیم چرا که تمام درهای دوزخ بسته، ودرهای بهشت بر روی همۀ ما بازمی شوند . اگر ازمن باور ندارید ،ازکلام خودِ حضرت محمّد (ص) پیامبراسلام بشنوید:
    چون شب اول ماه مبارک رمضان می شود ، خدای جلیل تبارک وتعالی ندا می دهد :
    ای جبرئیل به زمین برو وشیطان های سرکش را به زنجیر بند تا روزۀ بندگانم را تباه نسازد وهمچنین است که؛ خداوند برهر شیطان سرکش هفت تن از فرشتگان خود گمارده که تا پایان این ماه شما (رمضان ) همچنان در بند باشند .
    الان وقتشه ؛که لباس بندگی دنیا رو در بیارم و لباس بندگی خدا رو بپوشم ودلمو که آنهم شیطان نفسم خار کینه وحسادت و خشم در آن کاشته و زخم کرده را،گل محبت وصداقت و گل دوستی بکارم و آنرا التیام دهم و سجادۀ دلم را باز کنم و بر سجده گاهم بنشینم ودلم را با بهار قرآن آشنا کنم، تسبیحگوی خدا باشم و بندگی اش را کنم .(خالصانه و خاشعانه)
    خبر دوم :از این مهمانی که به همۀ ما داده شده استفاده کنیم ودعا کنیم که این میزبان همیشه مهربان یک خبر خوشحال کنندۀ دیگر را که سالهاست منتظرش هستیم را به ما بدهد و آن خبربازآمدن آن یار غائب و موعودحضرت مهدی(عج) راهمین امسال وهمین ماه به ما بدهد که انشاءالله در اولین روز سر سفرۀ افطاری همراه با مهمانمان روزه را افطار کنیم .

    پاسخحذف
  4. سلام محمد جان چقدر زیبا گفتی من هم رفتم به اون دوران . فیلم آقای مهرجویی رو هم متاسفانه ندیدم . واقعا که یادش بخیر روز اول ماه مهر چقدر هیجان زده بودیم و چقدر همه چیز بخاطر نو بودنش قشنگ بود و فراموش نشدنی . مهشاد خوشگله رو ببوس . سبز باشی.

    پاسخحذف
  5. :) اول مهر برای من یاد اور خاطره تلخ دیر به مدرسه رسیدنه :))) یادم که میاد خنده ام میگیره...البته نقض بزرگ ضرب المثل سالی که نکوست از بهارش پیداست... هم هست... یادم نمیاد دیگه زیاد دیر کرده باشم در تمام دوران تحصیل...فکر میکنم میکنم می بینم تقریبا هجده اول مهر امده و رفته و من هنوز در حال تحصیلم... :))

    پاسخحذف