۱۴۰۳ آبان ۱۴, دوشنبه

برای شهر

 

مجسمه اولین شهردار زنجان (مرحوم توفیقی) مقابل شهرداری

 اول) دیروز (سیزدهم آبان) هم‌زمان با موافقت شورای شهر زنجان با استعفای علیرضا فیروزفر از سمت شهرداری زنجان، حکم سرپرستی دانشگاه آزاد اسلامی "استان تهران" به نام او صادر شد؛ پستی به مراتب بی‌حاشیه‌تر و دست‌کم: کمتر گرفتار شکایت "عوام" با کلی اختیارات معیّن و دیسیپلین! در رزومه جناب فیروزفر حالا نوشته: «شهردار زنجان از سال ۱۴۰۰ به مدت ۳ سال»؛ از ریاستی به ریاستی؛ تمام!

دوم) در وبلاگ و بعدتر در کتاب اولم از ماجرای ملاقات با پدر مرحوم دکتر امیراعلم غضنفریان نوشته بودم (کتاب «درخت‌ها رفته بودند»، یادداشت "امیراعلم"، صفحه ۱۴). این پسر نیک‌نام شهر، اولین کسی بود که در المپیاد جهانی ریاضی برای ایران مدال نقره گرفت (در سال ۱۳۶۷). او درست در روزی مثل فردا (پانزدهم آبان) در سال ۷۸، در حالی که استعداد درخشان‌اش در مهندسی برق در دانشگاه استنفورد آمریکا در همان اوان جوانی بسیاری را به تحسین واداشته بود، در ۲۸ سالگی از دنیا رفت. خیابان و مدرسه‌ای بزرگ به نام او در شهر هست. مرحوم حسن غضنفریان (پدر) که خود از فرهنگیان خوش‌‌نام و خیّر شهر بود، در این دیدار به ما گفت که «امیراعلم آرزو داشت شهردار زنجان شود.»

سوم) زنجان، مثل خیلی از شهرهای کشور، از استانداردهای زیست‌پذیری شهری بسیار فاصله دارد. شهر زنجان نیمی از جمعیت استان یک میلیون نفری زنجان را به خود اختصاص داده و به سرعت نیز در حال رشد است با این حال آنچه از رابطه این شهر  با شاخص‌های زیست‌پذیری (به عنوان رویکرد برنامه‌ریزی شهری) به دست می‌آید، آینده‌ای مبهم و چه بسا نگران‌کننده‌ است. یک شهر زیست‌پذیر شهری است امن، دارای انسجام و پیوستگی اجتماعی، پایداری زیست محیطی، تامین آسان و ایمن مسکن، با سیستم حمل و نقل عمومی، آموزش، فضاهای باز، تامین بهداشت روانی و جسمی شهروندان و مدیریت شهری کارآمد. زنجان به واسطه سکونت‌گاه‌های غیررسمی، نرخ بالای خرید و اجاره مسکن (به نسبت بسیاری از شهرها)، آلایندگی شدید زیست‌محیطی صنایع مربوط به فلزات سنگین در مجاورت شهر، آلودگی شدید زنجانرود و سیستم فاضلاب معیوب و ناقص، سیستم حمل و نقل عمومی فرسوده و ناتوان به خصوص در بافت قدیمی شهر که منجر به ترافیک و محدودیت‌های تردد شده، عدم انسجام در مدیریت شهری، عدم انسجام اجتماعی به دلیل مهاجرت‌های وسیع به شهر طی سال‌های گذشته بدون تامین شرایط مشارکت‌های جمعی در مدیریت شهر، ناتوانی در تکمیل به موقع پروژه‌های شهری و تعلل سازمان‌های ذی‌ربط در تحرک‌بخشی جدی به صنعت گردشگری با خلاهای جدی در «زیست‌پذیر» بودن مواجه است و عواقب آن، طی سال‌های آینده بیشتر به چشم خواهد آمد.

چهارم) هر چه بیشتر فکر می‌کنم بیشتر باورم می‌شود که آن آرزوی امیراعلم ناشی از "شدت عشق" به زادگاهش بوده و انگار این روزها که شهر بی‌تاب و ملول و خسته است و چشم‌انداز فردایش اگر تیره نیست، دست‌کم تار است، و کوچکترین مشکل‌اش آسفالت خیابان و کوچه‌های اوست، جای او بیشتر از همیشه خالی است، جای همه کسانی مثل او که دست شهر را بگیرند از شدت عشق و علاقه، بخواهند و بتوانند شهر را شهر زیست‌پذیر کنند، بازی‌خورده و بازی‌ساز سیاسی نباشند، درستکار باشند و هیچ حکم ریاست هیچ جای دیگری، وسوسه‌شان نکند.

امیراعلم غضنفریان

علیرضا فیروزفر






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر