من در این عکس هنوز یازده ساله نشدهام؛ فروردین سال ۶۵ است و سفر خانوادگی به مشهد.
مدتها بعد متوجه نکته عکس شدم؛ اینکه از قضا دست امام رضا روی سر من است... مایه تفاخر کودکانه شده بود! (اینتساگرام)
بعد توی همین عکس، باسن "آهو" روی صورت کسی دیگر بود؛ این یکی مایه شوخی فراوان!
*
این اولین و آخرین سفری بود که همه ما هفت خواهر و برادر با پدر و مادر، با هم سفر رفته بودیم ... هشت سال بعد سفر مشابه دیگری بود، تابستان، این بار به شمال که من نتوانستم بروم چون برنامهریز سفر، برادرم، نخواست یا نتوانست دو-سه روز صبر کند تا من کلاسم را بروم و غایب نشوم! ... حسرت بزرگی شد برای من.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر