۱۴۰۱ مهر ۲۳, شنبه

🔴 «انگشت خارجی»


این سه پاراگراف از یادداشت‌های حدود ۴۶ سال قبل وزیر دربار شاهنشاهی (اسدالله علم) را بخوانید؛ جالب و عبرت‌انگیز است:

 

 🔹 «هفتم اردیبهشت ۱۳۵۵ - شرفیاب شدم. شاهنشاه از سخنرانی دیروز ظهر در دانشگاه پهلوی [شیراز] تمجید فرمودند ... عرض کردم بچه‌ها را باید دائماً سربه‌سر گذاشت و از راه صحیح هدایت کرد. اگر ولش کنند دیگران صاحب می‌شوند. عرض کردم، چیزی که دیروز خیلی باعث تعجب من در دانشگاه پهلوی شد، مشاهده زیادی دختر چادربه‌سر بود. وقتی غلام رئیس دانشگاه بودم، دختر چادربه‌سر را مسخره می‌کردیم، یک نفر هم برای نمونه پیدا نمی‌شد. حالا ده‌ها دختر چادری، حتی در سالن سخنرانی دیدم ... عرض کردم فرهنگ مهر [رئیس دانشگاه] خودش زرتشتی است ولی از ترس چماق تکفیر آخوندها بیشتر از مسلمانان احتیاط می‌کند. فرمودند: دیگر آخوندی نیست. عرض کردم: روحیه آخوندی هنوز هست و مارکسیست‌های اسلامی برای هوچی‌گری خیلی خوب از آن‌ها استفاده می‌کنند.»

 

🔹 «سی‌ویک اردیبهشت ۱۳۵۶ - عرض کردم، با وضع دنیا و تلویزیون و رادیو این‌همه دانشگاه و مدارس عالی و مجله و جراید، اگر بازهم دختری چادر سر کند و به دانشگاه برود و از مسخره شدن هراس نکند، شاهنشاه یقین بداند از جایی آب می‌خورد. تنها قسمتی مربوط به روس‌ها (مارکسیست‌های اسلامی)، قسمتی هم به آمریکایی‌ها و قسمتی هم حمق و تعصب است».

 

🔹 «هشتم خرداد ۱۳۵۶ - شاهنشاه فرمودند به جنوب شهر رفته بودم، هزاران زن چادربه‌سر پدرسوخته دیدم. عرض کردم نفوذ آخوند پدر ... که به آن اشاره می‌شود، همین است. عرض کردم اعلیحضرت یقین بدانید که انگشت خارجی در این کار و هزار کار دیگر هست. باید فوق‌العاده مواظب بود.» 

 

 

📎 چطور حتی آدم باهوشی مثل اسدالله علم در تحلیل رفتار اجتماعی مبتنی بر مخالفت با ارزش‌های نظام حاکم، فوراً دنبال دست و انگشت خارجی بوده؟ ... و نتیجه؟!

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر