تو را نادیدن ما غم نباشد ... که دانستم که هرگز سازگاری، پری را با بنیآدم نباشد ... بیا تا جان شیرین در تو ریزم ... بهشت است آن که من دیدم نه رخسار، کمند است آن که وی دارد نه گیسو ...
.
**
یک مسیر پیادهروی استاندارد (چیزی که پزشک به من توصیه کرده)، معادل است با پنج بار شنیدن این کلمات طیّب از سعدی با صدای حسامالدین سراج ... دیشب در خیال آن لحظاتی بودم که سعدی قلم را میلغزانده و این گنجها زاده میشده و لابد دل و چشمی جوشان داشته ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر