در پاسخ به فراخوان "خبر آنلاین" درباره ارزیابی از عملکرد صدروزه دولت جناب رئیسی نوشتم:
انتظار از دولت رئیسی برای کنترل تورم یا نجات بورس و برجام در این مدتکوتاه منطقی نیست ولی مسئله این دولت نه این ناتوانیها، که ناتوانی در امیدوارکردن مردم به بهبود اوضاع در مدتی مشخص است (کاری که روحانی در آن موفق بود). این دو دلیل مبنایی داشته:
الف: دولت رئیسی خود محصول ناامیدی "سازمان برگزارکننده انتخابات" از "اکثریت مردم" است که منجر به برگزاری انتخاباتی غیررقابتی شد. این دولت ِ برخاسته از ناامیدی فقط تحت "معجزه" میتواند مایه امیدواری "اکثریت مردم" شود،
ب: جهان به دلیل درک درستی که از ساخت قدرت در ج.ا به دست آورده (که در آن قوای مجریه و مقننه موثر تلقی نمیشوند) نه تنها نشانهای از شوق به احیای تجارت و انواع همکاری با ایران نشان نداده، بلکه به دلیل نوع برگزاری انتخابات به مراتب محافظهکارتر شده و مردم نیز متوجه این مسئله هستند. مضافا شکاف بین مردم و قدرت در ایران (به مثابه یک ضعف) تحت حدی مقبول از مشارکت در انتخابات مختلف (با وجود همه مهندسیها) به نقطه قوت ج.ا. در مجامع جهانی بدل شده بود. پرده از روی این شکاف مهیب بعد از دی 96 و آبان 98 برداشته شده و حالا معلوم شده این شکاف ارزش سرمایهگذاری داشته و این یعنی تداوم فشارها! انتخابات واقعاً آزاد میتوانست انرژی نارضایتی مردم را تخلیه کند. دولت مستقر هم امّا در مدار انکار واقعیت اهمیت درجه اول بهبود رابطه با جهان برای بهبود تجارت و اقتصاد است و این یعنی، مردم میتوانند عاقلانه (و به تلخی) همچنان ناامید و مستاصل باقی بمانند!
گرفتار کردن دولت رئیسی در حاشیهها (مثل انتصابهای فامیلی و امثاله) خود نشانهای است از علاقه دستکم بخشی از ساخت قدرت به ادامه ترفند ارائه "آدرسهای عوضی"!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر