"سمت آبی آتش" امیرحسین کامیار ِ عزیز پر از کلمات "وزین" و "آهنگین" است، پر از نمایش موفق و توأمان رنج برآمده از "فقدان کسی" و "خواسته نشدن" و "حرمت حق معشوق برای نخواستن عاشق" و "امیدوار به عجایب تسلیم ِ در برابر عشق".
یک در میان، یادداشت و نگاهی از چشم "شیدایی" به فیلمهای ستایششده (از "کازابلانکا" تا "ادوارد دستقیچی") و سپس توصیف "انتظار عشق" تا "درباره عشقهای ناتمام"، "تنهایی" و البته "نومید دوست داشتن"؛
«زخمهای آدمی سرمایهی او هستند، سرمایه را شریک نشو، زخم را فریاد نکن. در سکوت با آن بساز، سهم خویش را ببین و با رنج، خود را تطهیر کن»، صفحه 86
«دلتنگی یعنی فاصله و هر آن که گفته این دوری، دوستداشتنیترین درد جهان است، نانش حلال باد»، صفحه 161
«و خداوندگار عشق غیور است، محافظهکاری و پرهیز را بر نمیتابد و تنبیه میکند: با نشدن، نرسیدن و با رنج»، صفحه 31
کتاب «برای تو، به یاد هر آن چه میان ما نگذشت» تقدیم شده و البته برای خواندن این کتاب به حفره و فقدانی در جان و دل نیاز است؛ از آن جنس که نویسنده کتاب نشانی آن میدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر