دولت روحانی در 4 ساله اول، خوش درخشید؛ ثبات اقتصادی و کنترل تورم و برجام رهاوردهای خیلی خوبی بودند.
بدبختی از نقدینگی گسترده شروع شد؛ برای جبران زیان "مالباختگان موسسات مالی"، بعد ترامپ و خروج از برجام و تیر خلاص: کرونا؛ بحرانهایی ارجاع شده از خارج از دولت!
بزرگترین خطای روحانی (آنچنان که خاتمی ِ اصلاحطلب در تیر 78 شروع به تمامشدن کرد)، باور آغاز تمام شدناش در دی 96 بود؛ فروگذاشتن مردم و آویختن از قبای "هسته سخت قدرت" به هزاران مصلحت؛ شاید هم نمیتوانست، ولی این نتوانستن/نشدن "امیدسوز" بود.
دو طایفه از انصاف خارجاند اگر که خوشبینانه تصور کنیم، تجاهل نمیکنند:
اول آنها که همه روحانی را از دی 96 به این سو میبینند، یا دستکم فقط روحانی بعد از ترامپ و کرونا را به یاد میآورند (همه "روحانی" را نمیخواهند ببینند یا نمیتوانند ببینند یا با "نفاق" تمام، اصلا معیشت مردم مسئله اولشان نیست که در آن 4 سال اول رو به بهبود گذاشته بود) و دوم، کسانی که میگویند 1400 چه فرقی با 96 و 92 داشت که حالا باید "اکت سیاسی" غیر از چهار و هشت سال قبل باشد؟!
آبان98 و سرنگونی هواپیمای اوکراینی، تا ابد طوق گردن باقیست.
اگر که همه آنچه در این دو "واقعه" زنجیروار به هم پیوستند و جانهای بسیار ستاندند، پای میز آورده شوند، معلوم میشود چه چیزهایی دیگر سرجای اولشان نیستند!
کار تدبیر مملکت بدون احتمال بروز "ستم"های ریز و درشت، عاقلانه نیست ولی تکرار مصیبتهایی چنین و کم شدن فاصله این مصیبتها که به کشته شدن مردم معمولی ِ معترض و بیگناه منتهی میشود، و مطمئن نبودن از مسدود شدن راه تکرارشان، باید ذهنهای هوشیار و دلهای نگران را "تغییر" دهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر