۱۳۹۹ مهر ۲۸, دوشنبه

خطای بیش‌برآورد توان خود و کم‌برآورد توان دشمن!

حتی اگر خطای بزرگ فتحعلی‌شاه را در برآورد و تحلیل اوضاع در 193 سال قبل و در "شروع جنگ علیه روس‌ها" در نظر نگیریم (که منجر به از کف رفتن بخش‌های مهمی از ایران زیر عهدنامه ترکمن‌چای شد، گو شروع آن دوره از جنگ پشت‌گرم به حکم جهاد علما علیه کفار روس بود)، در همین کمتر از یک صد سال اخیر ارزیابی‌های نادرست و نادقیق مهمی توسط سران مملکت رخ داده که هم خود و حکومت‌شان و هم مردمان ایران را متضرر و سرخورده کرده است. رضاشاه سر حمایت از آلمان هیتلری قمار کرد و تاج خود باخت و در شهریور سال 20 ایران زیر چکمه روس و انگلیس رفت. مصدق گمان کرده بود بعد از ملی شدن نفت، حتی اگر استخراج نفت ایران به یک‌سوم برسد، درآمد دولت از 25 به 30 میلیون لیره افزایش خواهد یافت که هیچ چنین نشد چون اصلا ایران نتوانست نفت بفروشد، دولت بی‌پول شد، مردم آزار دیدند و کار کشید به آن 28 مرداد سال 32 که گره در گره شد و عقده‌های بزرگ بارآورد. محمدرضا شاه خیال کرد اگر قدرت نظامی خلیج فارس شود، و کمونیست‌ها و "مارکسیست‌های اسلامی" را در ظفار و در ایران تارومار و سرکوب کند، کار تمام است ولی خورد از آنجایی که گمان نبرده بود و بعد همه "شاهنشاهی" را گذاشت و رفت و کشوری زیر و رو شد. بعد از انقلاب عزت این و آن دنیا و جنگ تا سقوط صدام حتی اگر بیست سال طول بکشد و تحریم نعمت است و "هیچ غلطی نمی‌تواند" بر صدر نشست و شد آنچه شد و می‌شود. اطلاعات راهبردی یا تولید نمی‌شود یا درست تولید نمی‌شود. خطای بیش‌برآورد توان خود و کم‌برآورد توان دشمن! محل پرداخت هزینه: خود و مردم ... چه چیزی باعث تکرار - با فاصله کم - خطا در برآوردهای کلان از توان خود و دیگران شده است؟! چرا هم چوب و هم پیاز و هم پول؟ ذمه تاریخ یک ملت حساب و کتاب ندارد؟!

 

By: Goran Divac - Serbia

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر