.
▪️ اول: نمیشود اژدهای هفتسر را با کوتاه کردن و کندن ناخن و مو و پشمهایش و حتی بریدن انگشت دست و پا از زندگی ساقط کرد؛ در حد اعلایش حتی سرش را که بزنی، باز سری تازه و باز سرهای دیگر که هست. قلباش که باید از کار بیفتد.
▪️ دوم: فساد در سیستم اداری و اقتصادی کشور، اژدهای هفت سر است. تا قلب این اژدها از کار نیفتد، آش همین است و کاسه همین.
▪️ سوم: گاهی سادهترین سوال، مهمترین سوال است ... «قلب اژدهای هفت سر فساد کجاست؟» و قلب مخزن و هادی خون به اعضا و جوارح است.
▪️ چهارم: نابرابریهای "قانون" شده در جامعه، از سهمیه دانشگاه و استخدام گرفته تا "هر نوع" امتیاز ویژه (به اعتبار نسبت فامیلی و سیاسی و عقیدتی)، این تلقی را در روان و جان جامعه نهادینه کرده که «در این کشور، کسانی نه به اعتبار «توانایی و دانایی و شرافت» که به دلایلی مثل وفاداری به ارزشهای بهمان و ژن فلان، مستحق امتیاز ویژهاند»؛ فرقی نمیکند با سهمیه دکتر شوند یا با سهمیه، آبدارچی، با توصیه وام بگیرند و از "دادرسی" فراریشان بدهند، یا به دلیل ارتباطات قبیلهای و ادعای "خدمت به میهن"، دست در جیب مردم ِ همین میهن کنند. تا این نابرابریها هست (چه مهر "قانون" خورده باشد و چه نه)، یک مسابقه اعلام شده و ناشدهای برای تصاحب قلدرانه و کثیف امتیازها برقرار است، بسیاری (از مردم کوچهوبازار گرفته تا مدیران خیلی ارشد هم) باور دارند حقشان است در این "جنگل" امتیازبگیر باشند، زیر ستم ِ «تو لایق امتیاز نیستی» نروند، روحشان را به شیطان بفروشند که کاسهای ماست و موز بیشتر ببرند خانه و به این ترتیب، "قلب" آن اژدهای هفت سر "تیر" هم نخواهد کشید چه برسد که از حرکت بایستد!
▪️ پنجم: بگردید ببینید کدام نهاد(ها) و افراد، چگونه دنبال خلق ویژگی و امتیازهای مستقل از «توانایی و دانایی و شرافت» برای طبقه و طبقات وفادار به خودشان هستند و چگونه راههای رسیدن به "امتیاز"ها (از هر نوع) را برای "غیر" محدود کردهاند. "قلب" اژدها شاید همانجاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر