بیژن اشتری (مترجم) نوشته است:
▫️
جمهوری اسلامی ایران یک رژیم «بحرانزی» است. یعنی بدون وجود
بحران نمیتواند به حیاتش ادامه دهد. امشب در سیما دیدم که حضرات چه زیبا بحرانی را
که خودشان مسبب آن بودند به ضرب و زور تبلیغات حل و فصل کردند. منظورم بحران سیلاب
است. همین که بتوانی برای حتی دو سه روز هم که شده توجه مردم را از گرانی و دلار و
سیاست معطوف چیزهای دیگر بکنی یعنی اینکه تو برندهای.
اما چهار نکته برایتان بگویم:
نکته اول اینکه «مدیریت بحرانزی» برای خودش یک علم است و پدر
این علم پرفسور جاناتان روزنهد استاد دانشگاه اقتصادی لندن است. ایشان در یکی از کتابهایش
نوشته: «به جای اعتقاد به ثبات و پیشبینیهای مبتنی بر تصورات قبلی، باید بر نامشخص
بودن و نامعین بودن جهان تاکید شود و با عبور از عینیتگرایی صرف، ژرفاندیشی و تفکر
چندوجهی مبنای عمل قرار گیرد» و در جای دیگر نوشته و من برایتان ترجمه کردهام که
«هر سازمانی به جای تلاش برای تحکیم و تثبیت توازن باید خودش را در دل بحران جا دهد
تا لبهی بحران را دریابد. سازمان باید به بینظمی و بحران همچون شریکی خوشامد بگوید
و به نحو مثبتی به آن نگاه کند.»
نکته دوم اینکه روزنهد استاد فکری هوگو چاوز بوده و بارها
به ونزوئلا سفر کرده و چاوز از تئوریهای ایشان در عمل استفاده کرده بود،
و نکته سوم اینکه روزنهد یهودی ضداسرائیلی بارها از سوی کیهان
شریعتمداری تمجید شده است،
و نکته چهارم اینکه بنده تا حالا فکر میکردم که جمهوری اسلامی
خیلی غریزی و معصومانه تبدیل به یک رژیم بحرانزی شده اما اشتباه میکردم. امشب فهمیدم
که کتابهای اصلی روزنهد سالها پیش به فارسی ترجمه شده است آن هم توسط آقای عادل آذر
که یکی از مدیران ارشد جمهوری اسلامی است [عادل آذر هم اکنون رئیس دیوان محاسبات کشور
است. پیش از آن در فاصله سالهای ۱۳۸۹
تا ۱۳۹۵
برای مدت بیش از ۶ سال، ریاست مرکز آمار ایران را
برعهده داشت] اسم کتابها هم که توسط انتشارات نگاه دانش چاپ شده این است: «مدلسازی
نرم در مدیریت: روشهای ساختدهی مسئله در شرایط پیچیدگی، عدم اطمینان و تعارض» و
«تحقیق در عملیات نرم: روشهای ساختدهی در شرایط پیچیدگی، عدم اطمینان و تعارض».
به هر حال برای من که خیلی جالب بود، شما را نمیدانم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر