📝 با شروع
دهه پنجاه، همزمان با رشد فعالیتهای چریکی و مبارزه مسلحانه و اقدامهای تروریستی
(بمبگذاری، ترور مقامات دولتی و مستشاران آمریکایی) توسط سازمانهای چپگرای غیرمذهبی
در کشور، تورم نیز اوج میگیرد (شاخص هزینه خانوار در سال 55، تقریبا 2 برابر سال 50 میشود). دانشگاهها نیز ناآرامتر میشوند. رد پای توجه به
این مسائل در یادداشتهای اسدالله علم (وزیر وقت دربار) هویداست؛ چند نمونه را
بخوانید:
🔹(سی
فرودین 51): (شاهنشاه) فرمودند، من علت نارضایی نسل جوان را فکر کردهام چیست.
تفاوت حقوقها بین جوانها و آنها که بر سر کارند، زیاد است، باید از بین برد. عرض
کردم، این یک عامل است ولی عوامل دیگر زیاد است. اگر مردم به یک اصولی توجه بکنند
و بفهمند که به آن اصول از طرف اولياء امور هم توجه میشود، حاضرند با گرسنگی هم
بسازند. فرمودند، آن اصول چیست؟ عرض کردم، مردم باید به حساب و به بازی گرفته شوند
(...) مردم باید در سیاست بازی کنند و خود را در آن شریک بدانند. عرض کردم چه دلیل
دارد که دولت بر سر کار باشد، همه عوامل انتخاباتی را در دست بگیرد و مثلا در
انتخابات شهرداری و انجمنهای ولایتی و ایالتی مداخله بکند؟ بگذارید مردم حس بکنند
که انتخابات آزاد است ... چرا باید مردم در مسائل زندگانی روزمرهشان حرف نزنند؟
🔹(22 شهریور
52): (شاهنشاه) فرمودند آخر مردم هم قرقرو هستند و پفیوز. گاهی فکر میکنم مردم ایران
بهترین مردم روی زمین هستند، گاهی هم میبینم که خیلی پفیوز و ضعیفالنفس هستند.
عرض کردم قرقر کردن ... از حقوق حقه مردم است. شاهنشاه خندیدند. (اضافه کردم که
مردم) بالأخره حق بازخواست هم دارند. آخر دولت دولت آنهاست. حالا به احترام عمیقی
که به شاهنشاه دارند و میدانند که مآلاً از منافع آنها دفاع میفرمایید، حرفی نمیزنند
و نمیتوانند هم بزنند، حرف دیگری است. ولی دیگر سرکوفت زدن به آنها که معنی
ندارد. شاهنشاه خیلی تأمل فرمودند. خدا عمرش بدهد که نسبت به من تغیّر نکرد، بلکه
وانمود کردند که حرف تو مورد نظر خواهد بود.
🔹(18 آذر
52): از شلوغ بودن دانشگاهها بسیار ناراحت بودند. فرمودند، قطعا دستور مسکو رسیده
که همه دانشگاهها ناراحت شدهاند به استثناء دانشگاه پهلوی شیراز، سایر دانشگاههای
تبریز، مشهد، اصفهان، اهواز، آریامهر تهران و دانشگاه ملی و پلیتکنیک و دانشگاه
تهران تمام کم و پیش ناراحت است. عرض کردم، مسلما یک تحریک خارجی است ولی یک نکته
را هم نباید از نظر دور داشت که اگر زمینه آماده نباشد، خارجی کاری نمیتواند
بکند. عمده این است که من مطمئن هستم گفتوشنود بین دستگاههای اداری دانشگاهها و
دانشجویان نیست و این امر در تمام شئون ما صادق است. یعنی مثل این است که دستگاه
حاکمه (ما) دستگاه حاکمه یک کشور غالب نسبت به مردم مغلوب بیچاره است و این خیلی حیف
است.
🔹(19 آذر
52): شاهنشاه فرمودند، در این دانشگاهها چه خبر است؟ خیلی باید اقدامات شدید کرد.
روسها جدّا وارد عمل شدهاند. به تمام رؤسای دانشگاهها ابلاغ کن که مسامحه و سهلانگاری
را نخواهیم بخشید. بعد هم گفتهام چکلیست برای درجه فعالیت استادان تهیه شود که مثل
نظامیها نمره بگیرند. به باهری بگو به ... وزارت علوم برود... و با سرلشگر فیروزمند
ترتیب کار را بدهد. عرض کردم، اطاعت میشود ولی باز هم باید عرض کنم که با دانشجویان
اصلا گفتوشنود برقرار نیست. شاید هم با تمام مردم این طور باشد! فرمودند، چه طور؟
عرض کردم، ملاحظه میفرمائید برای انتخاب مرحوم سید امامی، سناتور انتخابی تبریز،
پارسال حزب ایران نوین ۲۱۴ هزار رأی به صندوقها ریخت. امسال برای انتخابات جانشین
او که امر فرمودند انتخابات بین اکثریت و اقلیت آزاد باشد و کارتها شناسایی شود.
این حزب بیش از ۳۴ هزار کارت نتوانسته است بگیرد و حزب مردم فقط با سر و صدا در
حدود 20000 رأی داشته است. اولا عظمت تقلب را ملاحظه بفرمایید و ثانیا عصبانیت
مردم را که با آن که حزب مردم هیچ فعالیتی نداشته، به این صورت از کار درآمده است.
پس بلاشک مردم از وضع موجود راضی نیستند و برعکس ما با دروغ های ساختگی رضایت آنها
را به صور مختلف میخواهیم نشان بدهیم ....
فرمودند صحیح است. خدا به شاه عمر بدهد که اجازه حرف زدن به انسان میدهد.
🔹(24 آذر
52): راجع به دانشگاهها فرمودند واقعا هیچ دلسوزی در کشور ما نیست. چرا اینها گفتوشنود
با بچهها برقرار نمیکنند؟ فرمودند: اصولا همه کارها را برای ادای تکلیف انجام میدهیم،
نه انجام وظیفه ملی و اخلاقی. حتی در نظامیان هم همین طور است و من از این حيث
نگران هستم که وضع این کشور چه خواهد شد؟ من عرض کردم که به هر حال مسئولیت این
امر هم با شاهنشاه است که همه کار برای این مردم و این کشور فرمودهاید و این کار
فوقالعاده ظریفی است که با تحکم هم نمیشود. خیلی جهات باید رعایت گردد. فرمودند،
به هر حال باید بشود و باید در این خصوص به تفصیل صحبت بکنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر