علینقی عالیخانی علاوه بر ویراستاری، مقدمهای مفصل و درخشان بر مجموعه «یادداشتهای اسدالله علم» نوشته و در ابتدای یادداشتهای هر سال، مقدمه دیگری. مقدمه او بر یادداشتهای سال 53 وزیر دربار، یکی از مهمترین مقدمههاست. سال 53 سال اوجگیری درآمد نفتی ایران، قدری تیره شدن رابطه با آمریکا به دلیل اصرار شاه به ارزان نشدن نفت، موفقیت درخشان شاه در احیای حق ایران بر اروندرود، قوت گرفتن نخوت و غرور شاهانه و البته بروز اولین نشانههای سرطان شاه است. متن کامل این مقدمه را در چند قسمت بخوانید:
✍️ افزایش بیسابقه درآمد نفت که از پایان سال پیش (1352) آغاز شد به راستی سرگیجهآور و همچون رویای شیرینی بود که ناگهان واقعیت یافته بود. درآمد نفت از تقریبا ۲٫۴ میلیارد دلار به قیمتهای جاری در ۱۹۷۰ با جهشی چشمگین به حدود ۲۱ میلیارد دلار در ۱۹۷۴ (کم و بیش برابر با ۱۳۵۳) رسید. دستیابی به چنین ثروت عظیمی دولت و مردم را خوشبین کرده و باور همگان این بود که در آیندهای نه چندان دور ایران از ردهی کشورهای در حال رشد جدا و به جرگه کشورهای پیشرفته خواهد پیوست. تنها سوال این بود که چگونه و با چه شتابی ایران برای همیشه از تنگدستی و عقب افتادگی رهایی مییابد.
شاه که تعطیلات نوروزی را در جزیره کیش می گذراند به علم می گوید: «هنوز خیلی امیدها دارم. باید این مملکت را به پایه بزرگترین کشورهای دنیا برسانیم، نه این که در خاورمیانه اول باشیم. دلیلی ندارد که نشود، هم قدرت داریم و هم مواد اولیه داریم. مگر دیگران چه کردهاند که ما نتوانیم بکنیم؟» شاه به خوبی آگاه بود که سرسختی او برای افزایش بهای نفت در پایان سال پیش، مقام ایران به عنوان دومین صادرکننده نفت جهان و همچنین موقع استراتژیک ایران، او را به صورت شخصیت سیاسی طراز اولی در آورده است. سران، نخستوزیران، وزیران و سیاستپیشگان بسیاری از کشورهای جهان برای نزدیکشدن به شاه و تفاهم با او با یکدیگر همچشمی میکردند. در یادداشتهای علم هفتهای نمیگذرد بیآنکه یک یا چند تن از این کسان در تهران برای دیدار شاه یا دست کم بلندپایگان دولت تلاش نکنند. هدف کشورهای پیشرفته این بود که از یک سو از خوان نعمت کشورهای صادرکننده نفت بیبهره نمانند و از سوی دیگر به موازات رفع نگرانی در زمینه تأمین نفت مورد نیاز، فرصتی یابند تا از وابستگی خود به کشورهای اوپک بکاهند.
ایران و سایر کشورهای عضو اوپک میکوشیدند نشان دهند که افزایش بهای نفت عملی خودخواهانه نبوده و تنها حق را به حقدار داده است. برای جلوگیری از تبلیغات منفی کشورهای پیشرفته که ناگهان برای کشورهای فقیر که توان خرید نفت گران نداشتند دلسوزی میکردند، اوپک صندوقی برای کمک به کشورهای در حال رشد ساخت و مبلغ قابل توجهی نیز به صورت سپرده در اختيار صندوق پول بینالمللی قرار داد تا با شرایط مناسبی برای کمک به موازنه پرداختهای این گونه کشورها داده شود.
گذشته از این اقدامات که جنبه گروهی داشت، از سوی کشورهای منطقه و یا دوست ایران درخواست وام مستقیم نیز میشد و حتی کشورهای کمونیستی اروپای شرقی هم مانند دیگران کاسه گدایی را در دست گرفته و از ایران کمک طلبيده و حرص غریبی از خود نشان میدادند. بوتو نخستوزیر پاکستان به علم شکایت میکند که به او فقط 450 میلیون دلار وعده دادهاند در حالی که او نیازمند 1.2 میلیارد دلار است و وزیر خارجهاش نیز وام پنج ساله با بهره 2.5درصد و دو سال فرجه را سنگین تلقی می کند. (یادداشت جمعه، 27 اردیبهشت 53)
چند ماه بعد به دنبال بازدید رئیسجمهور بلغارستان از ایران، شاه به علم می گوید: «با آنها همهجور موافقت کردم، حتی حاضر شدم پول بدهم راههای خود را بسازند. چه عيب دارد در اردوی سوسیالیستها هم یک طرفدار پر و پا قرص داشته باشیم؟ راجع به ربح پول هم موافقت کردم کمتر بدهند. به جای 12 درصد 11 درصد و او هم خیلی خوشحال رفت.»
در همین سال ایران موافقت کرد 1.2میلیارد ليره در سه قسط به شرکتهای دولتی آب و گاز انگلستان وام دهد ولی فقط قسط اول (۴۰۰ میلیون لیره) پرداخت گردید و گرفتاریهای مالی دولت در سال بعد مانع پرداخت قسطهای دیگر شد. گذشته از کمک مالی، ایران کمک نظامی جنسی نیز به برخی از کشورهای دوست کرد و از جمله به دنبال خرید هواپیماهای جدید آمریکایی، شماری از جنگندههای قدیمي خود را به اردن و مراکش بخشید. همچنین مبالغی به دانشگاههای اروپایی و آمریکایی اهدا شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر