«ما
امپراطوریای داشتیم که از این اقیانوس تا آن اقیانوس، از قطب تا خط استوا کشیده
شده بود. این امپراطوری را چه شد؟ بدون بمب شکست خوردیم. بدون هیروشیما. اعلیحضرت
کالباس ما را مغلوب کرد. غذای خوشمزه پیروز شد به همراه مرسدس بنز.»
از
کتاب «سرانجام انسان طراز نوین، فروریختن توهمات» و از زبان پیرمردی روس، کمونیست،
دوستدار لنین و استالین و در حسرت شوروی ...
این
روزها، با لذتی دردآلود این کتاب را میخوانم؛ درباره رنجی که ایدئولوژی بر مردمان
بسیار در «شوروی» رواداشت، از توهمات و ایمانهایی که بر باد رفت، از جانهایی که
تا دنیا دنیاست، به هدر رفت، از وحشت و مرگی که زندگی مردم را زیر سلطه برده بود و
از رژیمی که به «اقتصاد» و «سطح زندگی مردم» باخت ... به میانه راه این کتاب 512
صفحهای رسیدهام و بعد از پایان، باید در باره آن بیشتر بنویسم. به قول عباس عبدی
«دو گروه لازم است این کتاب را بخوانند؛ اول آنانکه جلوی تغییر ایستادهاند، دوم
آنانکه با خیال رسیدن به بهشت برین، به پیشواز هر تغییری میروند.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر