یکی از
دوستان در واکنش به ایده «واکسن»ی بودن اعتراضات اخیر خیابانی (اینجا درباره آن: +) برایم نوشته که «نمیدانم اگر این برنامه واکسن باشد، واقعا چه
تضمینی وجود دارد که بشود جلویش را گرفت. خلاصه اینکه بعضی وقتها واکسنها هم
باعث تشنج میشوند توی بدن!»
این
نکتهبینی درستی است؛ ممکن است عوارض واکسن از کنترل خارج شود با این حال، به
گمانم توجه به این نکته که سپردن کار سرکوب اعتراضهای خیابانی به پلیس، تنها گام
اول در مقابله با اعتراضهاست، تا حدی شبهه خارج شدن اوضاع از کنترل را تضعیف میکند.
سازمان اصلی سرکوب در کشور ما، «افقی» است؛ این طور نیست که پلیس یونیفرمپوش از
بالا بر آشوب حکم براند و آن را آرام کند. در اینجا، بخشی از خود «مردم» که در
سازمانها، کارخانهها و محلات دفتر و دستک دارند، گاه حتی مسلحاند، امتیازهای
مادی بردهاند و میبرند، و یا حتی در خوشبینانهترین حالت، از لحاظ معنوی، فارغ
از مواهب مادی، چنان تربیت شدهاند که برای روز مبادا به کار آیند، خود به کار
سرکوب بخش دیگری از مردم فراخوانده میشوند که چه بسا در همان سازمان و کارخانه و
محله، سلام و علیک دارند و چشم توی چشماند. این سازمان سرکوب به احتمال بسیار قوی،
موفق عمل میکند. اینکه عالیترین سخنگویان ضددولت روحانی، سعی دارند عملی نشدن
الزامات «اقتصاد مقاومتی» را عامل نارضایتی مردم نشان دهند، به خودی خود نشان نمیدهد
که بسیار پیشتر، مبانی تئوریک حواله کردن ناکارآمدی اقتصادی به در خانه دولت، تدارک
دیده شده؟ در این میانه کمتر کسی به خاطر خواهد آورد که فقط کمک بلاعوض 534 میلیارد
تومانی بنیاد مستضعفان در سال گذشته (که 326 میلیارد آن فقط برای معاونت نظارت و
حسابرسی دفتر رهبری بوده – حسب گزارش رسمی خودشان)، 82 درصد کل بودجه حفاظت محیط زیست
است! نهایتا و به طور خلاصه: اساسا چه تضمینی هست که از کنترل خارج شدن ظاهری
عوارض واکسن، از قضا بهانهای برای قطع عضوی از بدن یا پیوند زدن عضوی تازه به آن،
تحت تدابیر «شرایط اضطراری» نباشد؟
ماههای
منتهی به خرداد 68 را به خاطر آورید؛ حذف گسترده اپوزیسیون در زندانها، عزل آیتالله
منتظری و انتخاب رهبر جدید قبل از قانونی شدن اختیار انتخاب رهبری از بین کسانی که
مرجع تقلید نیستند ... تاریخ و مسیر کشور لااقل برای سه دهه بعد، از دل رخدادهای طوفانی و ظاهرا غیرمترقبه کمتر از یک
سال مانده به خرداد 68، شکل گرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر